×
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۲۸ - ویران کردن اسکندر آتشکدههای ایران زمین را
اگر کژدمی کهربا دم بود
مشو ایمن از وی که کژدم بود
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۰ - در جواب دادن حسین منصور بایزید را قدّس اللّه روحهما فرماید
ره جان اوّل از کتم عدم بود
ز دانش در صفت اوّل قدم بود
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۹۱ - تفسیر قول حکیم: به هرچ از راه وا مانی، چه کفر آن حرف و چه ایمان، به هرچ از دوست دور افتی، چه زشت آن نقش و چه زیبا، در معنی قوله علیهالسلام ان سعدا لغیور و انا اغیر من سعد و الله اغیر منی و من غیر ته حرم الفواحش ما ظهر منها و ما بطن
غیرت حق بر مثَل گندم بوَد
کاهْخرمن غیرتِ مردم بود
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۵۲ - قصهٔ رستن خروب در گوشهٔ مسجد اقصی و غمگین شدن سلیمان علیهالسلام از آن چون به سخن آمد با او و خاصیت و نام خود بگفت
هر که او بی سر بجنبد دم بود
جنبشش چون جنبش کزدم بود
جامی » بهارستان » روضهٔ دوم (در ذکر حکمت حکما) » بخش ۴
تخم ظلم شاه نافرمانی مردم بود
جو چو کاری حاصل آن کشته کی گندم بود
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۵۴
عارف عیسی نفس نام و نشان گم میکند
کافت اندر شهرت و در صحبت مردم بود
عالم خوش خلق دایم بر سفیهی هرزه گوست
چون مگس جوشی که بر کون خر بی دم بود
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۲
جان ز عشق ای جان من مردم بود
هرکه را این سَر نباشد دُم بود