گنجور

عطار » وصلت نامه » بخش ۷ - الحکایت الرموز داستان حکیم و مرد احول

 

رازها با حق تعالی گفته است

سرها از راز حق دانسته است

عطار
 

سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۲۷ - در بیان آنکه لابد است که شیخ وسیلت گردد و رهبر، و بی‌شیخ ممکن نیست که کس به حق رسد و اگر ممکن بودی حق تعالی پیغامبران و مشایخ را نفرستادی و اگر نادراً کسی بی‌شیخ رسد، آنکه به واسطهٔ شیخ رسد کامل‌تر باشد، و دلیل بر این، شخصی هر روز خدای تعالی را چهل بار می‌دید و از سر مستی حال خود را به خلق می‌گفت. کاملی گفتش که اگر مردی برو ابایزید را یکبار ببین، او به جواب گفت که من خدای بایزید را هر روز چهل بار می‌بینم پیش ابایزید به چه روم ؟ او باز گفت که «اگر مردی یکبار بایزید را ببین» چون ماجرا دراز کشید آن شخص عزم ابایزید کرد. بایزید را معلوم شد. در بیشهٔ مهیب می‌گشت، از بیشه به استقبال آن طالب بیرون آمد. چون آن طالب ابایزید را بدید برنتافت، در حال بمرد. زیرا او خدا را به قدر قوت خود می‌دید. چون از آن قوت و مقام که بایزید می‌دید بر او تجلی کرد برنتافت، د رحال جان بداد. اکنون مقصود از بیشه فکر و علوم بایزید است که اگر از مقام خود بیرون نیامدی صد هزار سال آن طالب به علو و مرتبهٔ او نرسیدی. پس از مقام خود نزول کرد که کلموا الناس علی قدر عقولهم لاعلی قدر عقولکم، تا آن طالب او را تواند دیدن و فهم کردن هم توانست.

 

صحبت شیخ به ز طاعتهاست

زیر رنجش نهفته راحتهاست

سلطان ولد
 

اسیری لاهیجی » اسرار الشهود » بخش ۱۵ - حکایت شیخ سری

 

ترک دنیا و اهل دنیا گفته است

سالک راه حقیقت گشته است

اسیری لاهیجی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۰۳

 

باز از معموره دلها فغان برخاسته است

چشم مخمور که از خواب گران ساخته است؟

آنچه گرد عارض او می نماید نیست خط

فتنه ها از دامن آخر زمان برخاسته است

چون هدف، گردنکشان را می کشد در خاک و خون

[...]

صائب تبریزی
 

عارف قزوینی » دیوان اشعار » دردریات (مطایبه‌ها) » شمارهٔ ۲ - تیمورتاش نامه

 

به مادر، کسی جان فدا ساخته است

که از خون او پرورش یافته است

عارف قزوینی
 

افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۲۵ - سر کوبی شورش در مصر

 

چنان گاو آپیس کو کشته است

دل مصریا ن را بر آشفته است

افسرالملوک عاملی