گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۹۱

 

محنت امروز، فردا جمله راحت می‌شود

اشک خونین آب صحرای قیامت می‌شود

تلخی بیداری شب‌های این محنت‌سرا

در شبستان لحد خواب فراغت می‌شود

در لباس آب کوثر می‌کند جولان سرشک

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۹۲

 

زر و بال منعمان روز قیامت می‌شود

عاقبت هر فلس ماهی داغ حسرت می‌شود

تا برآمد از وطن یوسف عزیز مصر شد

دانه گوهر در زمین پاک غربت می‌شود

از تماشا دیده عاشق نمی‌گیرد قرار

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۲۵۶

 

دل سیاه ارباب غیرت را ز منت می‌شود

شمع ما خاموش از دست حمایت می‌شود

می‌شود شیطان پا بر جای دیگر بهر نفس

در جهان آفرینش هرچه عادت می‌شود

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۲۰۵

 

حسن خط از حلقه گشتن ها زیادت می شود

خط ز پیچ و تاب قلاب محبت می شود

صائب تبریزی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۶

 

چون بلند افتاد همت، تخت عزت می‌شود

کاسه‌ات چون سرنگون شد، تاج دولت می‌شود

آرزوها، جز پشیمانی ندارد حاصلی

این هواها عاقبت آه ندامت می‌شود

گر نداری شور و افغان بر خود، از دل‌مردگی‌ست

[...]

واعظ قزوینی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۴۸

 

خاکساری جوشن شمشیر آفت می شود

کوتهی دیوار را حصن سلامت می شود

رفتگان را طور رفتارش برانگیزد زخاک

قامتش چون در خرام آید قیامت می شود

هر مجازی را به درگاه حقیقت مسلکی است

[...]

جویای تبریزی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۴۹

 

بیقراری در دل آگاه طاقت می‌شود

جوهر سیماب در آیینه حیرت می‌شود

بر شکست موج‌ تنگی می‌کند آغوش بحر

عجز اگر بر خویش ‌بالد عرض ‌شوکت‌ می‌شود

گریه‌گر باشد غمی از زشتی اعمال نیست

[...]

بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۵۰

 

دل جهان دیگر از رفع‌ کدورت می‌شود

خانه از رُفتن زیارتگاه وسعت می‌شود

پاس خواب غفلت از منعم حضور فقر برد

بر بنای سایه بی‌دیواری آفت می‌شود

شمع را انجام‌کار از تیر‌ه ورزی چاره نیست

[...]

بیدل دهلوی