گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس

 

گهی نالد به درد و حسرت دوست

گهی گرید به داغ فرقت دوست

فخرالدین اسعد گرگانی
 

عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » در معراج حضرت رسالت علیه الصلوة والسلام

 

چو گشت آگاه او از قربت دوست

گذر کرد او به سوی حضرت دوست

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۱ - در نمودار سرّ اعیان کل فرماید

 

عزازیل است اینجا لعنت دوست

امیدی بسته اندر رحمت دوست

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۹ - حکایت ابلیس و اسرار وی در حضرت مصطفی علیه السّلام

 

حقیقت اندر اینجا لعنت دوست

بخواهد ریخت پیش رحمت دوست

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۴ - در صفات جان و دل گوید

 

بود زیرا که دارم قربت دوست

حقیقت عین ذات و رفعت دوست

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۷ - سؤال کردن در علم تفسیر فرماید رحمةاللّه

 

همه واصل شده تا حضرت دوست

رسیده جملگی تا قربت دوست

عطار
 

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۶

 

خرابه دل من پر شد از محبت دوست

مباد هیچ دلی خالی از مودت دوست

کدام دولت و فرصت نیافت هر که بیافت

سعادت شرف وصل بار و صحبت دوست

اگرچه در خور او خدمتی نمی آید

[...]

کمال خجندی
 

ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۷

 

سر امید نهم بر زمین حضرت دوست

به بوی آنکه مشرف شوم به صحبت دوست

نعیم هر دو جهان داده‌ام بهای غمش

کدام دولت شاهی رسد به دولت دوست

اگر چو شمع ببرند دشمنان سر من

[...]

ناصر بخارایی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۸۹

 

مپوش چشم ز رخسار همچو جنت دوست

که نور چشم فزاید صفای طلعت دوست

به سیم قلب خریده است ماه کنعان را

کسی که هر دو جهان را دهد به قیمت دوست

نهال عمر ابد با کمال رعنایی

[...]

صائب تبریزی
 

فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۸

 

ای که سرمیکشی زخدمت دوست

چون کنی دعوی محبت دوست

منفعل نیستی ازین دعوی

شرم ناید ترا زطلعت دوست

نبری امر دوست را فرمان

[...]

فیض کاشانی