×
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۹۰ - ایضا له
ای که از عدل تو هر مظلومی
داد بیدادگر آسان بستد
قابض تو که به تهدید و وعید
ارتفاع همه سیچان بستد
آب دهقانان یکباره ببرد
[...]
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۷۰ - بقیهٔ قصهٔ آن زاهد کوهی کی نذر کرده بود کی میوهٔ کوهی از درخت باز نکنم و درخت نفشانم و کسی را نگویم صریح و کنایت کی بیفشان آن خورم کی باد افکنده باشد از درخت
این عجب که دام بیند هم وتد
گر بخواهد ور نخواهد میفتد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۰۶ - تزییف سخن هامان علیه اللعنة
بعد یکدم زهر بر جانش فتد
زهر در جانش کند داد و ستد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۴۷ - بار دیگر رجوع کردن به قصهٔ صوفی و قاضی
خیمه ویرانست و بشکسته وتد
او بهانه میجود تا در فتد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۰۲ - گفتن خواجه در خواب به آن پایمرد وجوه وام آن دوست را کی آمده بود و نشان دادن جای دفن آن سیم و پیغام کردن به وارثان کی البته آن را بسیار نبینند وهیچ باز نگیرند و اگر چه او هیچ از آن قبول نکند یا بعضی را قبول نکند هم آنجا بگذارند تا هر آنک خواهد برگیرد کی من با خدا نذرها کردم کی از آن سیم به من و به متعلقان من حبهای باز نگردد الی آخره
ور روا دارند چیزی زان ستد
بیست چندان خو زیانشان اوفتد
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۶۶ - استشهاد آوردن حکایت ابراهیم ادهم رحمة اللّه علیه جهت تاکید پند و موعظه بر این معنی
عوض قلب زر نقد ستد
در چنین سود هر کسی نفتد