گنجور

خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۶

 

این قافلهٔ عمر عجب می‌گذرد

دریاب دمی که با طرب می‌گذرد

ساقی غم فردای حریفان چه خوری

پیش آر پیاله را که شب می‌گذرد

خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » دم را دریابیم [۱۴۳-۱۰۸] » رباعی ۱۱۳

 

این قافلهٔ عمر عجب می‌گذرد!

دریاب دمی که با طَرَب می‌گذرد؛

ساقی، غم فردای حریفان چه خوری.

پیش آر پیاله را، که شب می‌گذرد.

خیام
 

ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۵

 

روزم به غم و شبم به شب میگذرد

این عمر عزیز من عجب میگذرد

از بس که کنم خیال آن زلف دراز

بر من هر شب هزار شب میگذرد

ابوالحسن فراهانی
 

هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰

 

هر شب به تو با عشق و طرب می‌گذرد

بر من زغمت به تاب و تب می‌گذرد

تو خفته به استراحت و بی تو مرا

تا صبح ندانی که چه شب می‌گذرد

هاتف اصفهانی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۳

 

امشب که ز وصلم به طرب می‌گذرد

از غصه به من شبی عجب می‌گذرد

گر دم نزنم، فغان که غم می‌کشدم؛

ور شکوه کنم، آه که شب می‌گذرد

آذر بیگدلی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » رباعیات » شمارهٔ ۸

 

بنگر بنگارم که عجب میگذرد

جان است توئی که بلب میگذرد

آن گردن سیمین بمیان زلفین

روزی است که در بین دو شب میگذرد

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » رباعیات » شمارهٔ ۹

 

عمری است که عمر به تعب میگذرد

از هجر توام روز چه شب میگذرد

چون زلف تو تاب دارد و چشمت تب

روز و شب من به تاب و تب میگذرد

میرزا حبیب خراسانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۵

 

مست ساقی ز سر آب عنب می‌گذرد

هر که شد محو مسبب ز سبب می‌گذرد

بر در پیر مغان چون گذری حرمت نه

چون که جبریل در اینجا به ادب می‌گذرد

چون کند جلوه حقیقت نبود جای مجاز

[...]

صغیر اصفهانی