×
سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۵
ای گل نه به سیم اگر به جانت بخرند
چون بر تو شبی گذشت نامت نبرند
گه نیز عزیز و گاه خوارت شمرند
بر سر ریزند و زیر پایت سپرند
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۷۷
در کوی خرابات تکبر نخرند
مردی ز سر کوی خرابات برند
آنجا چو رسی مقامری باید کرد
یا مات شوی یا ببری یا ببرند
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۶۶ - جواب حمزه مر خلق را
آن درختان مر ترا فرمانبرند
کان درختان از صفاتت بابَرَند
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر دوم » بخش ۵۹ - فرستادن پدر ریا را بعد از چهل روز همراه عیینه به مدینه و پیش گرفتن حرامیان و هلاک شدن بر دست ایشان
به عروسی سوی مدینه برند
وز غریبی ره وطن سپرند
نیر تبریزی » آتشکدهٔ نیر (اشعار عاشورایی) » بخش ۱۹ - آمدن بحرها به یاری آن حضرت
زیرکان کز حال دریا مخبرند
قطره سوی بحر عمان کی برند
الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان اول » بخش ۶۵ - گرفتن شبگرد آن شاهزادگان را و بردن به نزد ابن زیاد
هم او گفتشان سوی زندان برند
به دست یکی روزبان بسپرند
الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان چهارم » بخش ۵۹ - به کاخ آویختن امیر مختار
بزرگان کوفه به بطحا برند
به فرزند شیر خدا بسپرند