گنجور

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد بزه‌گر » بخش ۱۱

 

بفرمود تا تاختنها برند

همه روی کشور به پی بسپرند

فردوسی
 

سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۵

 

ای گل نه به سیم اگر به جانت بخرند

چون بر تو شبی گذشت نامت نبرند

گه نیز عزیز و گاه خوارت شمرند

بر سر ریزند و زیر پایت سپرند

سنایی
 

عراقی » عشاق‌نامه » فصل اول » بخش ۲ - مثنوی

 

از می عشق اگر چه بی‌خبرند

راه جانان به جان همی سپرند

عراقی
 

عراقی » عشاق‌نامه » فصل اول » بخش ۲ - مثنوی

 

از می نیستی چو بی‌خبرند

راه عشقش بسر چگونه برند؟

عراقی
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۷۷

 

در کوی خرابات تکبر نخرند

مردی ز سر کوی خرابات برند

آنجا چو رسی مقامری باید کرد

یا مات شوی یا ببری یا ببرند

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۶۶ - جواب حمزه مر خلق را

 

آن درختان مر ترا فرمان‌برند

کان درختان از صفاتت با‌بَرَند

مولانا
 

حکیم نزاری » سفرنامه » بخش ۷ - حکایت

 

یعنی ایشان چون شما فرمانبرند

تابع و منقاد امر رهبرند

حکیم نزاری
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۱

 

خلق را در هر زمانی رهبرند

حجت حق نایب پیغمبرند

نشاط اصفهانی
 

نیر تبریزی » آتشکدهٔ نیر (اشعار عاشورایی) » بخش ۱۹ - آمدن بحرها به یاری آن حضرت

 

زیرکان کز حال دریا مخبرند

قطره سوی بحر عمان کی برند

نیر تبریزی