فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۳۰
یکی نامه بنوشت پر پند و رای
پر از دانش و آفرین خدای
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۳۱
سواران و پیلان بدربر به پای
خروشیدن زنگ با کرنای
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۳۱
نشسته به نزدیک او رهنمای
پس پشت او ایستاده به پای
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۳۳
دو تن را بفرمود زورآزمای
به کشتی که دارند با دیو پای
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۳۵
بدو گفت بهرام پاکیزهرای
که با من بباید یکی رهنمای
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۳۵
بدو داد شنگل یکی رهنمای
که او را نشیمن بدانست و جای
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۳۶
چو این کرده باشی زمانی مپای
به خشنودی من برو باز جای
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۳۸
کنون رنج بردار و ایدر بیای
بدین مرز چندانک باید به پای
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۳۸
چو خواهی که ز ایدر شوی باز جای
زمانی نگویم بر من بپای
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۳۸
مکن سستی از آمدن هیچ رای
چو خواهی که برگردی ایدر مپای
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۳۸
دگر آنک گفتی که خیز ایدر آی
به نیکی بباشم ترا رهنمای
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۳۹
بگویید کز پاک یزدان خدای
بریدیم و بستیم با دیو رای
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۴۲
ابا ژنده پیلان و زنگ و درای
یکی چتر هندی به سر بر به پای
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۴۲
پرستندگان ایستاده به پای
بهشتی شده کاخ و گاه و سرای
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۴۳
به دستوری بازگشتن به جای
خود و نامداران فرخندهرای
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۴۴
سوم بیست بر پیش یزدان به پای
بباشم مگر باشدم رهنمای
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۴۶
همی بگذرد چرخ و یزدان به جای
به نیکی ترا و مرا رهنمای
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد هجده سال بود » بخش ۳ - پادشاهی پیروز بیست و هفت سال بود
ز بس مردن مردم و چارپای
پیی را ندیدند بر خاک جای
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد هجده سال بود » بخش ۳ - پادشاهی پیروز بیست و هفت سال بود
که نزدیک پیروز ترس خدای
ندیدم نبودش کسی رهنمای