گنجور

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۵

 

می‌پرستی می‌دهد یادم نوای عندلیب

غلغل میناست در گوشم صدای عندلیب

عشق با معشوق یاران مصاحب کافری است

آشنای گل نگردد آشنای عندلیب

یاد او در خاطرم گل سینه گلزار وفا

[...]

اسیر شهرستانی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۴

 

مجلس گل گشته رنگین از نوای عندلیب

می‌فزاید جوش گلشن را صدای عندلیب

برگ گل لخت دل و آب و هوا اشکست و آه

بی‌تکلف تحفه‌ها دارم برای عندلیب

ما و او را عشق در یک آشیان پرورده است

[...]

جویای تبریزی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۹

 

شب‌که شد جوش فغانم همنوای عندلیب

در عرق‌گم‌گشت چون شبنم صدای عندلیب

خلق معشوقان‌کمند صید مشتاقان بس است

نیست غیر از بوی‌گل زنجیر پای عندلیب

زیر نقش پای او ما هم سری دزدیده‌ایم

[...]

بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۰

 

گر به این‌گرمی است آه شعله‌زای عندلیب

شمع روشن می‌توان‌کرد از صدای عندلیب

آفت هوش اسیران برق دیدار است و بس

می‌زند رنگ‌گل آتش در بنای عندلیب

پنبهٔ شبنم به‌گوش غنچه داغ لاله شد

[...]

بیدل دهلوی
 

طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۲

 

می‌رسد از ناله بر گردون لوای عندلیب

شاخ گل چون تخت جم باشد برای عندلیب

در چمن امروز در دربار شاهنشاه گل

هیچ کس را نیست گستاخی سوای عندلیب!

با همه خواری نگردد دور از طرف چمن

[...]

طغرل احراری
 

طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۳

 

نغمه عشاق باشد در نوای عندلیب

نیست غیر از دیدن گل مدعای عندلیب

ساربان رنگ گلشن دارد آهنگ سفر

کی بود در محمل او جز درای عندلیب؟!

ترسم از الفت‌پرستی‌های ساز نغمه‌اش

[...]

طغرل احراری