گنجور

سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۷۵

 

ای گشته فراق تو غم‌افزای دلم

امید وصال تو تماشای دلم

آگاه نه‌ای بتا که بندی محکم

دست ستمت نهاده بر پای دلم

سنایی
 

ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۷۹

 

ای برده سر زلف تو از جای دلم

و افکنده سر زلف تو بر پای دلم

درمان دلم لعل لبت گر نکند

پس وای دلم وای دلم وای دلم

ابن یمین
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » سایر » سرود

 

چون اسیرست در آن زلف سمن سای دلم

چکند گر نکند در شکنش جای دلم

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » سایر » سرود

 

بشد از دست من بی سر و بی پای دلم

دلم ای وای به دل وا دلم ای وای دلم

خواجوی کرمانی
 

اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » ملحقات » شمارهٔ ۳۱

 

تا عشق تو خیمه زد بصحرای دلم

بگرفت سپاه غم سراپای دلم

از لشکر غم چو ملک دل گشت خراب

جان نعره زند که وا دلم وای دلم

اسیری لاهیجی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۷۴

 

مستیش افزود تا بشکست مینای دلم

جام عیشش پر بود از ریختن های دلم

غنچه سان گر واشکافی جز زبان شکوه نیست

زان تغافلهای دل خون کن سراپای دلم

رشک همچشمی تماشا کن جگر در خون نشست

[...]

جویای تبریزی
 

حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۱۹۹

 

عشق تو کلیم طور سینای دلم

داغت حشم سینهٔ صحرای دلم

دردت که طبیب جان بی درد مباد

درمان غمم، مقصد اقصای دلم

حزین لاهیجی
 

سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۲

 

جائی که فرو رفت به گل پای دلم

آنجاست مکان تو و ماوای دلم

اگه بودم کجاست جان تو اگر

میدانستم کجا بود جای دلم

سحاب اصفهانی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۹۴ - دل تنگ

 

باز عشق آمد و زد خیمه به صحرای دلم

لشکر عشق صف آراست به یغمای دلم

دل پر حسرت من گشت گرفتار و اسیر

کرد مو سلسلهٔ سلسله در پای دلم

دل من پای به زنجیر و، شه کشور عشق

[...]

ترکی شیرازی