گنجور

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۹۱

 

افغان که درد ما بدوا کم نمی شود

تا بیش میشود غم ما کم نمی شود

پاکیزه دل چو آینه یی ای فرشته خوی

زان است کز رخ تو صفا کم نمی شود

آبش مگر ز چشمه خورشید داده اند

[...]

اهلی شیرازی
 

بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۷

 

خوبی بالتفات وفا کم نمی شود

بنمای رخ که از تو صفا کم نمی شود

صحبت بیاد و بوسه بپیغام تا بکی

این غایبانه بازی ما کم نمی شود

من بوی جان فرستم و تو نکهت عبیر

[...]

بابافغانی
 

عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۸

 

ای گریه ریزشی، که بلا کم نمی شود

سیلی که کرد جور و جفا، کم نمی شود

صحت در آرزوی دلم ماند و همچنان

از لطف او امید دوا کم نمی شود

نازم به حسن و عشق که از جام اتحاد

[...]

عرفی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۹۷

 

در کوی عشق درد وبلا کم نمی شود

از باغ خلد برگ ونوا کم نمی شود

موج از شکست روی نمی تابد از محیط

اخلاص ما به جور وجفا کم نمی شود

هر داغ حسرت تو کم از آفتاب نیست

[...]

صائب تبریزی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۴

 

چندان که از تو جور و جفا کم نمی‌شود

از ما نصیب مهر و وفا کم نمی‌شود

چون نخل شعله ریشه در آتش دوانده‌ایم

ما را بهار نشو و نما کم نمی‌شود

با آنکه گریه هستی ما را به آب داد

[...]

فیاض لاهیجی