گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۳۱

 

حسنی که به نور نظر پاک برآید

از خلوت آیینه عرقناک برآید

دامن کشد از صحبت پیراهن یوسف

خاری که ز گلزار تو بیباک برآید

خونین جگری را که تمنای بهارست

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۳۲

 

کی پیچ وخم از طبع هوسناک برآید

این ریشه محال است ازین خاک برآید

ازصافی سرچشمه شود آب روان صاف

دل پاک چو گردید نفس پاک برآید

پر نور کند چون نفس صبح جهان را

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۳۳

 

آهی که ز دلهای هوسناک برآید

دودی است که از بوته خاشاک برآید

در سوزش دل کوش که در مزرعه امکان

تخمی که شود سوخته از خاک برآید

بیرون نبرد سرکشی از خوی نکویان

[...]

صائب تبریزی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۲۳

 

تا هست میسر که ز گل تاک برآید

حیف است گیاه دگر از خاک برآید

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۶ - به میرزا اسمعیل هنر به سمنان نگاشته

 

تا هست میسر که ز گل تاک بر آید

حیف است گیاه دگر از خاک برآید

یغمای جندقی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۴

 

در ملک وجود آنچه که از خاک برآید

آن به که عدم گردد و از تاک برآید

خورشید فلک تیره شود روز جهان شب

گر دود دل من سوی افلاک برآید

یکتن ز همه خلق جهان زنده نماند

[...]

صغیر اصفهانی