×
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۷ - داستان طلخند و گو
چو بیدادگر پادشاهی کند
جهان پر ز گرم وتباهی کند
سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۴
گر شبی عشق تو بر تخت دلم شاهی کند
صدهزاران ماه آن شب خدمت ماهی کند
باد لطفت گر به دارالملک انسان بروزد
هر یکی را بر مثال یوسف چاهی کند
من چه سگ باشم که در عشق تو خوش یک دم زنم
[...]
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۶۲ - حکایت در تمثیل حال نادانان، که بخود گمان دانائی برند، و از حقیقت حال دانایان بیخبرند و طریقۀ دانایان از نادان شمرند
هرکه او را بخت همراهی کند
در ولای او همه شاهی کند
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷۸ - در شرح احوال خود و خواب دیدن حضرت مولی و شفا دادن او را فرماید
هر که دارد حبّ او شاهی کند
حکم او از ماه تا ماهی کند
عطار » مصیبت نامه » بخش ششم » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل
آنچه زالی در سحر گاهی کند
میندانم رستیم ماهی کند
حیدر شیرازی » دیوان مونس الارواح » غزلیات » شمارهٔ ۱۲ - و له ایضا - مثنوی
چو جدان خود پادشاهی کند
ز مه حکم تا گاو و ماهی کند
قاآنی » مسمطات » شمارهٔ ۴ - وله ایضاً فی مدحه
چون ز طبیعی سخن یا ز الهی کند
آنکه به ملک هنر دعوی شاهی کند
چون ز اوامر حدیث یا ز نواهی کند
حلّ مسائل همه نیک کماهی کند
نیر تبریزی » آتشکدهٔ نیر (اشعار عاشورایی) » بخش ۳۴ - رفتن اهلبیت رسالت به جانب کوفه
خون خود را خویش خون خواهی کند
انتظار غیرت اللهی کند
اقبال لاهوری » اسرار خودی » بخش ۱۲ - در شرح اسرار اسمای علی مرتضی
از خود آگاهی یداللهی کند
از یداللهی شهنشاهی کند
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۹۰ - شکنج روح
نه بر خیره، گردون تباهی کند
سیاهی چو بیند، سیاهی کند