سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیهالسّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران » بخش ۱۱ - اندر درود دادن بر او و آل او صلّیالله علیهوسلّم
خاک او باش و پادشاهی کن
آنِ او باش و هرچه خواهی کن
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۳۷ - مدح پادشاه به ترتیب کواکب و بروج دوازدهگانه
شست را جای تیر شاهی کن
آنگه از دلو دام ماهی کن
اوحدی » جام جم » بخش ۷۶ - سخنی چند بر سبیل موعظه
پند ما گوش دار و شاهی کن
ورنه رفتیم، هر چه خواهی کن
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۶۷
به دل گفتم برو شست دو زلفش را پناهی کن
گوا نه مردم دیده به راهش عذرخواهی کن
بگو از شوق آن قامت قیامت می کنم هردم
سهی سروا به لطف خود به سوی ما نگاهی کن
چو زلف کافرت جانا به سودا شهرتی دارد
[...]
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۶۸
نشین به تخت دل ما و پادشاهی کن
بده تو داد دل ما و هرچه خواهی کن
گواه خون دل ماست مردم دیده
تو چشم سوی من و گوش بر گواهی کن
که خون دل به فراقت ز دیده می بارد
[...]
نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۰ - خواجه عماد فرماید
گدای حضرت اوباش و پادشاهی کن
مکن مخالفت او و هر چه خواهی کن
گدای وصله خیاط باش و شاهی کن
بعاریت مستان رخت و هر چه خواهی کن
نوشته برزه مفتون معقلی خطیست
[...]
هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۴۳ - وصیت خسرو و وفات و تجهیز و تدفین او
عدل پیش آور پادشاهی کن
ظلم بگذار و هرچه خواهی کن
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۰۴
صف حرص و هوا در هم شکستی کجکلاهی کن
دل جمع است ملک بینیازی پادشاهی کن
نمود از اعتبار باطل اکرام حق آگاهت
سراب وهمگو در چشم مغروران سیاهی کن
برون افتاده است از کیسه نقد رایج دنیا
[...]
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۷
دل بدست آرو هر چه خواهی کن
بی زر و زور پادشاهی کن
سیمگون ساعدی و مه سیما
حکم از ماه تا بماهی کن
در هم آمیخت طلعت و زلفت
[...]
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل دوم - مدیحهسراییها » شمارهٔ ۲۱ - صاحب تاج انما
به علی ناز و هر چه خواهی کن
بنده اش باش و، پادشاهی کن