ظهیر فاریابی » غزلیات » شمارهٔ ۶
باز بر جانم فراقت پادشاهی میکند
وآنچ در عالمکشی کرد از تباهی میکند
شهر صبرم تا سپاه هجر تو غارت زدند
با من آن کردی که با شهری سپاهی میکند
بیگناهم کشت عشقت وای اگر بودی گناه!
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۹۲
گر کسی در عشق آهی میکند
تو نپنداری گناهی میکند
بیدلی گر میکند جایی نظر
صنع یزدان را نگاهی میکند
با دم صاحبدلان خواری مکن
[...]
اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۲
گر کسی در عشق آهی میکند
تا نپنداری گناهی میکند
بیدلی گر میکند جایی نظر
صنع یزدان را نگاهی میکند
با دم صاحبدلان خواری مکن
[...]
حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۹۹
دل همیشه تکیه بر فضل الهی میکند
جان گدای او شده است و پادشاهی میکند
هرکه از مستی جام عشق ملک جم نخواست
سلطنت از اوج مه تا پشت ماهی میکند
غره شاهی مشو درویش این درگاه باش
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۵۳
رفته رفته عافیت همکینهخواهی میکند
ساحل آخر کشتی ما را تباهی میکند
دوستان بر موی پیری اعتماد عیش چند
خانهها روشن چراغ صبحگاهی میکند
آسمان زین دور مفعولی که ننگ دورهاست
[...]
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۶۶ - صیادی که با رفیق خود از پی صید رفتند
در سحرگه آنکه آهی می کند
کی ملک شه با سپاهی می کند