گنجور

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۵۴۴

 

گفتم که: رخم به رنگ چون کاه مکن

کس را ز من و کار من آگاه مکن

گفتا که: اگر وصال ما می‌طلبی

گر میکشمت دم مزن و آه مکن

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۵۴۵

 

درویشی کن قصد درِ شاه مکن

وز دامن فقر دست کوتاه مکن

اندر دهن مار شو و مال مجوی

در چاه نشین و طلب جاه مکن

ابوسعید ابوالخیر
 

مجد همگر » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۶

 

به جان تو که به جان رهی نگاه مکن

به حال خود نگر و حال من تباه مکن

اگر چه حسن تو ما را پناه جان و دل است

مبین در آئینه و حسن را پناه مکن

فراز سرو و گلت سایبان مشکین بس

[...]

مجد همگر
 

اوحدی » جام جم » بخش ۶۸ - در حال قضاة و قضا

 

به یکی میل بی‌گواه مکن

جز به یک چشمشان نگاه مکن

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۹۸ - در توکل

 

تکیه بر خنجر و سپاه مکن

جز به ایزد به کس پناه مکن

اوحدی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۹۷

 

بدین کرشمه بهر جانبی نگاه مکن

بخون غمزدگان چشمها سیاه مکن

کدام عشوه گر و بیوفا ترا آموخت

که التفات بدین خسته گاه گاه مکن

منم که یاد تو پیوسته ورد جان من است

[...]

حسین خوارزمی
 

وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۵

 

ز کویت رخت بربستم نگاهی زاد راهم کن

به تقصیر عنایت یک تبسم عذر خواهم کن

ره آوارگی در پیش و از پی دیدهٔ حسرت

وداعی نام نه این را و چشمی بر نگاهم کن

ز کوی او که کار پاسبان کعبه می‌کردم

[...]

وحشی بافقی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۵۸۵

 

اگر چو آینه سر تا قدم شوی همه چشم

به سوی دوست نگر، سوی خود نگاه مکن

چو عشق، لفظ صنم را به حق کند تفسیر

مباش منکر یک حرف و صد گناه مکن

طغرای مشهدی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۵۷ - نکوهش نکوهیده

 

جعل پیر گفت با انگشت

که سر و روی ما سیاه مکن

گفت، در خویش هم دمی بنگر

همه را سوی ما نگاه مکن

این سیاهی، سیاهی تن نیست

[...]

پروین اعتصامی