×
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۰
دوش می کردم سئوال از جان که آن جانانه کو
گفت بگذر زان بت پیمان شکن پیمانه کو
گفتمش پروانه شمع جمال او منم
گفت اینک شمع را روشن ببین پروانه کو
گفتمش دیوانه ی زنجیر زلفش شد دلم
[...]
سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۹۲
آمده بهار و نشاء و نمای زمانه کو
بر شاخ گل رواج به بلبل ترانه کو
خم بی دماغ و شیشه تهی سرنگون قدح
با ساکنان میکده اسباب خانه کو
از ناقه بلبلان به گلستان گداختند
[...]
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۹۱ - تتمه حکایت پسر مهتر تاجر
خواجه برگو راه شربتخانه کو
چینه دان خالی ست آب و دانه کو
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر اول » بخش ۵ - در معنی «انا و علی من نور واحد » و مجملی از معراج و مقام ولایت
خانه گفتم مر خدا را خانه کو
غیر آن یک دلبر جانانه کو
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۲۶ - و امّا بنعمه ربک فحدث
ترک جان را، عاشقی فرزانه کو
شمع ما روشن شود پروانه کو