گنجور

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۶۴

 

با درد تو اندیشهٔ درمان نکنم

با زلف تو آرزوی ایمان نکنم

جانا تو اگر جان طلبی خوش باشد

اندیشهٔ جان برای جانان نکنم

ابوسعید ابوالخیر
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الحادی عشر: فی الطامات و فی الاقاویل المختلفة » الفصل الثانی - فی الاقاویل المختلفة خدمة السلطان » شمارهٔ ۱

 

سلطان خودم خدمت سلطان نکنم

وز بهر دو نان خدمت دونان نکنم

نفس سگ من بِدَست و من سگبانم

از بهر سگی خدمت سگبان نکنم

اوحدالدین کرمانی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۵۵

 

من اگر بر در تو هر شبی افغان نکنم

خویش را شهره و بدنام بدینسان نکنم

گر دهم دردسری تنگ میا بر من، ازآنک

نتوانم که تو را بینم و افغان نکنم

روزی از یاد رخت پیش گلی خواهم مرد

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش سوم - قسمت دوم

 

در عشق هوای وصل جانان نکنم

هرگز گله از محنت هجران نکنم

شیخ بهایی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۱۰۲ - رخ خوبان

 

سر چه باشد که فدا بر سر پیمان نکنم

جان چه باشد که نثار ره جانان نکنم

تا رخ و زلف و خط یار مرا در نظر است

التفاتی به گل و سنبل و ریحان نکنم

تا مرا موعظهٔ پیر مغان در گوش است

[...]

ترکی شیرازی