گنجور

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۵

 

هرچه نشان کنی تویی، راه نشان نمی‌برد

وآنچه نشان‌پذیر نی، این سخن آن نمی‌برد

گفت زبان ز سر بنه خاک بباش و سر بنه

زانک ز لطف این سخن، گفت زبان نمی‌برد

در دل مرد جوهری است از دوجهان برون شده

[...]

۷ بیت
عطار
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۹

 

دردی است در دیار که درمان نمیبرد

هر دل که در فتاد بدو جان نمی برد

گفتم زطیبت او را، چندین عتاب چیست

آهسته آ. بکار که چندان نمی برد

من در نصیحت دل از آنجا که راستی است

[...]

۶ بیت
اثیر اخسیکتی
 

صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۵۲

 

چشم تو دل به شیوه پنهان نمی برد

دزدیده این متاع به دکان نمی برد

گر در گلوی خامه بریزند آب خضر

مکتوب اشتیاق به پایان نمی برد

شبنم کند به دامن پاکم چو گل نماز

[...]

۱۱ بیت
صائب
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۲

 

کس جان ز زخم خنجر مژگان نمی‌برد

تا زهر چشم یار به درمان نمی‌برد

شب نیست کز چکیدة مژگانم آسمان

از دامنم ستاره به دامان نمی‌برد

جز خضر خطّ یار که سیراب لعل اوست

[...]

۱۱ بیت
فیاض لاهیجی