گنجور

بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۳

 

جفا مکن که دگر آن جفا نمی گنجد

چنان شدم که بدل ماجرا نمی گنجد

هزار گونه جفا نقش بسته در دل تو

چه شد که یکدو رقم از وفا نمی گنجد

مدار چشم سیه را بسرمه ی شوخی

[...]

بابافغانی
 

بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۷

 

مه خورشدروی من دمی یک جا نمی‌گنجد

چنان گرمست بر دل‌ها که در دل‌ها نمی‌گنجد

نسیم دامنش گلزار گیتی برنمی‌آرد

غبار موکبش در عرصهٔ غبرا نمی‌گنجد

شهیدی کز سر کویش غبارآلود بیرون شد

[...]

بابافغانی
 

عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۹

 

به کیش اهل وفا مدعا نمی گنجد

امید در دل و در سر هوا نمی گنجد

میان حسن و محبت یگانگی است، چنان

که در میانه به غیر از حیا نمی گنجد

ز بس تنگ شد از مستی کرشمه و ناز

[...]

عرفی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۰۶

 

سرشک تلخ من در گنبد خضرا نمی‌گنجد

که می پرزور چون افتاد در مینا نمی‌گنجد

به بی‌رنگی قناعت کن اگر با عشق یکرنگی

که هرجا عشق آمد رنگ در سیما نمی‌گنجد

نمی‌دانم چه خواهد بود احوال گران‌جانان

[...]

صائب تبریزی
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۳۲

 

به لب هردم ز شادی شُکر این سودا نمی‌گنجد

که در دام تغافل غیر صید ما نمی‌گنجد

طراز نوبهار عشرت ما چون که سرسبز است

گل نشو و نما در جیب نخل ما نمی‌گنجد

در آیین وفا لب تشنه ذوق شهادت را

[...]

اسیر شهرستانی
 

حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۲۶

 

دل از یادش، در آغوش من شیدا نمی‌گنجد

ز بس بالیده است این قطره، در دریا نمی‌گنجد

حزین لاهیجی