گنجور

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۹۸

 

هر دم ای دل سوی جانان می‌روی

وز نظرها سخت پنهان می‌روی

جامه‌ها را چاک کردی همچو ماه

در پی خورشید رخشان می‌روی

ای نشسته با حریفان بر زمین

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » اول

 

تنها به سیران می‌روی یا پیش مستان می‌روی

یا سوی جانان می‌روی باری خرامان می‌روی

در پیش چوگان قدر گویی شدم بی‌پا و سر

برگیر و با خویشم ببر گر سوی میدان می‌روی

از شمس تنگ آید ترا مه تیره رنگ آید ترا

[...]

مولانا
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۸۲

 

ای صبا آخر چرا افتان و خیزان می‌روی

زود بشتاب ار به کاری سوی جانان می‌روی

حال یعقوب ستمکش پیش یوسف بازگوی

نیک می‌دانی تو حالم چون ز کنعان می‌روی

درد بی‌درمان ما را گر توانی هم به لطف

[...]

جهان ملک خاتون