×
عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۱
ای خرد را زندگی جان ز تو
بندگی از عقل و جان فرمان ز تو
هر زمان قسم دل پر درد من
صد هزاران درد بی درمان ز تو
گر ز من جان میبری از یک سخن
[...]
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۳۹ - نمودن جبرئیل علیه السّلام خود را به مصطفی صلیالله علیه و سلّم به صورت خویش و از هفتصد پر او چون یک پر ظاهر شد افق را بگرفت و آفتاب محجوب شد با همهٔ شعاعش
هین ز ما صورتگری و جان ز تو
نه غلط هم این خود و هم آن ز تو
میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۹
تا کس نیاورد سخنی بر زبان ز تو
سوزم ز اشتیاق و نپرسم نشان ز تو
از بس که بیتحمل و آزرده خاطرم
رنجم به هر گمان دل بدگمان ز تو
خوش آنکه عادت تو ندانسته، داشتم
[...]
میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۶
با آنکه نیست آگهیام در جهان ز تو
گرد جهان برآیم و جویم نشان ز تو
از حرف غیر، در حق من بدگمان مشو
اظهار عاشقی ز من و امتحان ز تو
باشد تحیرّم ز سوال و جواب حشر
[...]
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۹۵ - مناجات به درگاه قاضی الحاجات
ای دوای درد بیدرمان ز تو
ای شفای سینه ی سوزان ز تو
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۲۲۶ - مهمانی کردن حضرت سلیمان حیوانات را
خوشه از تو خرمن از تو نان ز تو
دست گیرا از تو و دندان ز تو