×
خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۳
مرا تا جان بود جانان تو باشی
ز جان خوشتر چه باشد آن تو باشی
دل دل هم تو بودی تا به امروز
وزین پس نیز جان جان تو باشی
به هر زخمی مرا مرهم تو سازی
[...]
عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » در نعت سید المرسلین صلی اللّه علیه و سلم
حقیقت واصل دو جهان تو باشی
همه جانند و جان جان تو باشی
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۵۹ - در دعا کردن آدم در حضرت حق مر فرزندان را و شفیع آوردن پیغامبر علیه السّلام
خداوند جهان و جان تو باشی
حکیم و قادر و دیّان تو باشی
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۰ - در جواب دادن حسین منصور بایزید را قدّس اللّه روحهما فرماید
حقیقت تا ابد سلطان تو باشی
درون جانها جانان تو باشی
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۱۰۰ - در ترک پندار خود کردن و از صورت درگذشتن و معانی دریافتن فرماید
در آن دم آنچه جستی آن تو باشی
حقیقت جملهٔ جانان تو باشی
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۸ - در اسرار خطاب با جان و وصل دیدار فرماید
حقیقت جزو و کل ای جان تو باشی
تو جانانی چو از جان آن تو باشی