گنجور

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۵

 

ملک دشوار کند حاصل و آسان بخشد

به رضا و به سخط کین کشد و جان بخشد

مجیرالدین بیلقانی
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۵

 

ملک دشوار کند حاصل و آسان بخشد

به رضا و به سخط کین کشد و جان بخشد

مجیرالدین بیلقانی
 

مهستی گنجوی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲

 

صابرا نامه گرامی تو

روح افسرده را روان بخشد

مسرع کلک تو به فن ادب

روشنی بر ظلام جان بخشد

«مهستی» را کلام شیوایت

[...]

مهستی گنجوی
 

خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۴

 

لب جانان دوای جان بخشد

درد از آن لب ستان که آن بخشد

عشق میگون لبش به می ماند

عقل بستاند ارچه جان بخشد

دیت آن را که سر برد به شکر

[...]

خاقانی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۴ - در نعت رسول

 

معجزت سنگ را زبان بخشد

بوی خلقت به مرده جان بخشد

اوحدی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۶

 

می محبت او راحتی به جان بخشد

حیات طیبه و عمر جاودان بخشد

بنوش جام شرابی که نوش جانت باد

که لطف ساقی ما رند را به آن بخشد

ز قبله سر کویش دگر نپیچم روی

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۴۴

 

گر تو جانی دهی به بوسهٔ من

بوسهٔ من هزار جان بخشد

بهر یک نیم جان کجا عاقل

به کسی عمر جاودان بخشد

قاآنی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۴

 

بشری دل من کامشب یار آید و جان بخشد

آن زندگی باقی بر مرده روان بخشد

حد ازل قائم ملک ابد دائم

هر پیر غلامی را آن شاه جوان بخشد

ای جلوه ربانی زان قطره نیسانی

[...]

صفای اصفهانی