×
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۴۸ - در مدح شیخالامام جمالالدّین ابونصر احمدبن محمّدبن سلیمان الصغانی
مرگ خوردست بد سگالش را
تا نبیند کمال حالش را
۱ بیت
خاقانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۸ - در مرثیهٔ خواجه ابوالفارس
باز پرسید هم خیالش را
تا چه حال است زلف و خالش را
۱ بیت
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۷۵ - در بیان آنکه جانها تا در عالم معنی پنهان بودند زشت از خوب ظاهر نمیشد حق تعالی ارواح را در قوالب و اشباح فرستاد تا خوب از زشت پیدا گشت که اَلسَّعیدُ مَنْ سَعِدَ فی بَطْنِ اُمِّهِ وَ الشَّقی مَن شَقی فی بَطْنِ اُمِّهِ. و در تقریر آن که چون شاگرد از استاد اندک آموزد هرگز اوستاد بدو فخر نکند بلکه از وجود او ننگ دارد ولیکن از آن شاگردی که صنعتش را عظیم آموخته باشد، و در حقیقت فخر کردن از او فخر کردن از خود باشد از آن رو میفرماید پیغمبر علیه السلام که اَلفَقْرُ فَخْری.
وارثان اند قال و حالش را
زانکه دیدند خوش جمالش را
۱ بیت
اوحدی مراغهای » جام جم » بخش ۱۰۸ - در معنی سماع
بر نهالی نهاده بالش را
تا تو یاد آوری جمالش را
۱ بیت
هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۳۷ - به شهر آمدن شهزاده
آن هوا برد ضعف حالش را
داد زیب دیگر جمالش را
۱ بیت
جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲
چه سان بینم به دست غیردامان وصالش را
پریرویی که پروردم به خون دل نهالش را
به جای اشک حسرت خون دل میبارد از چشمم
ز مژگان تا به چنگ آورده دامان خیالش را
به چشمِ کم مبین افتادگان عشق را هرگز
[...]
۵ بیت
افسر کرمانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵
هر آن مرغی که میبندند در گلزار بالش را
چه میدانند مرغانی که آزادند حالش را
من آن مرغم که صیاد جفاکیشم به صد حسرت،
کشد در خاک و خونم زار و نندیشد مآلش را
به گلزاری مرا دادند رخصت در پرافشانی
[...]
۷ بیت
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۷۰ - در مذمت سرکشی و عیبجویی
آن به عدلیه خورده مالش را
برده این یک زر و عیالش را
۱ بیت
