گنجور

فلکی شروانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱ - ترکیب بند

 

ای بزم شاه شروان چندان جمال داری

کاندر جمال باقی حد کمال داری

شاید که بی خلافت مثل بهشت خوانم

که حسن بی نهایت با خود مثال داری

فتوی که دادت آخر کایدون میان مردم

[...]

فلکی شروانی
 

مهستی گنجوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷

 

از من طمع وصال داری

الحق هوس محال داری

وصلم نتوان به خواب دیدن

این چیست که در خیال داری

جائی که صبا گذر ندارد

[...]

مهستی گنجوی
 

ابن عماد » روضة المحبین » بخش ۲۴ - غزل

 

از ما طمع وصال داری

الحق هوسی محال داری

وصلم نتوان به خواب دیدن

این چیست که در خیال داری

جایی که صبا گذر ندارد

[...]

ابن عماد
 

وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۹

 

چه فروشدی به کلفت چه شدت چه حال داری

برو و بکش دو جامی که بسی ملال داری

دل تست فارغ از غم که شراب عیش خوردی

تو به عیش کوش و مستی که فراغ بال داری

تو نشسته در مقابل من و صد خیال باطل

[...]

وحشی بافقی