×
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۴۱ - گفتن نابینای سایل کی دو کوری دارم
توبه کن وز خورده استفراغ کن
ور جراحت کهنه شد رو داغ کن
بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۶۳
رخ برفروز از می و گلگشت باغ کن
هر دل که سوز عشق درو نیست داغ کن
اکنون که خاست نغمه ی بلبل ز شاخ گل
در جام لاله گون می چون چشم زاغ کن
دود چراغ مدرسه تا چند ای فقیه
[...]
بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۷۱
ساقی در آتشم، نظری در ایاغ کن
یعنی بیار مرهم و درمان داغ کن
کشتی روانه ساز که باد مراد خاست
اختر دلیل شد طلب شبچراغ کن
آن گوهر مراد که از دیده غایبست
[...]
بابافغانی » دیوان اشعار » ترکیبات » ترکیب بند در مدح رستم بیگ بن مقصود بیگ آق قوینلو
درکش می شبانه و گلگشت باغ کن
وز گوی چتر روی زمین پر چراغ کن
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۷۶۴
هان ای حریف میکده، می در ایاغ کن
شوریدهٔ غمیم علاج دماغ کن
داغ مرا ز یک نگه گرم برفروز
روغن ز خون شعله مرا درچراغ کن
شمع توام، مباد گل جنّتم کنند
[...]