×
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس
شما را ار هزاران گونه باغست
مرا بر دل هزاران گونه داغست
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۷ - سپردن موبد ویس را به دایه و آمدن رامین در باغ
همی دانست کش رامین به باغست
دلش را باغ بی او تفته داغست
عطار » خسرونامه » بخش ۳۱ - بیمار گشتن جهان افروز
برفتم سوی خاتون، او بباغست
جهان از تف تو گویی چون چراغست
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۰ - در جواب دادن حسین منصور بایزید را قدّس اللّه روحهما فرماید
کسی کز اوّلش پر درد وداغست
کجا او را هوای باغ و راغست
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۲۰ - عزیمت دوستان جانی سوی مجنون، و او را از دیو لاخ کوه، به افسون، در حلقهٔ مردمان در آوردن، و سایه گرفتن آواز درختان سایهدار، و چون باد سوی باغ دویدن، و آهنگ مرغان باغ کردن، و با بلبل گلبانگ زدن
لیکن گل تو که رشک باغست
او نیز دران چمن چراغست
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۹
جهان گر سر به سر بستان و باغست
مرا با رویش از عالم فراغست
به زلفش مشک را تشبیه کردم
بگفتا آن ز سودای دماغست
به هجران صبر نتوانم که وصلش
[...]
کلیم » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۳ - تعریف اکبرآباد و باغ جهان آرا
مگو نرگس بخوبی چشم باغست
که گر چشمست او حنبه چراغست
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴
مطرب ساوجبلاغ زاغ و کلاغ است
بربط و طنبور آن صدای الاغست
شوره گز و تنگز و سپند و شتر خار
سرو و گل و یاسمین و لاله باغست
در بر صحرا ز برف دیبه اکسون
[...]