نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱۹ - اندرز و ختم کتاب
بدین طاووس ماران مهره باشند
که طاوسان و ماران خواجهتاشند
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۴ - اندرز گرفتن بهرام از شبان
خود سگان در سگی چنین باشند
بخروشند چونکه بخراشند
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۸۷
نکنی دفع ظالم از مظلوم
تا دل خلق نیک بخراشند
تا تو با صید گرگ پردازی
گوسفندان هلاک میباشند
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۷۱ - در بیان آنکه چون چلبی حسامالدین قدساللّهسره از دنیا نقل کرد خلق جمع شدند و ولد را گفتند که «بجای والد بنشین و شیخی کن. تا اکنون بهانه میکردی که حضرت مولانا قدسنااللّهبسره العزیز چلبی حسامالدین را خلیفه کرده بود. در این حال که او نقل کرد باید که قبول کنی و بهانه نیاوری» و منقاد شدن ولد و قبول کردن شیخی را.
اهل گردون چو این چنین باشند
ساکنان زمین که، فراشند
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۶۳ - بیرون آمدن یوسف علیه السلام از زندان و گرامی داشتن پادشاه مر وی را و وفات کردن عزیز مصر و مبتلا شدن زلیخا به تنهایی و جدایی
به ناخن سنگ خارا را تراشند
ز چهره خوی فشانان دانه پاشند
قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۲۸۹
آن قوم که دلبسته صورت باشند
از معنی عرفان خدا ...اشند
دارند سری به صورت بیمعنی
گویی که شبیه خامه نقاشند
واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۱
این حریفان که گهی زاهد و گه اوباشند
از پی وسعت روزی، نخود هرآشند
رفته دندان و، پی نقش و نگارند هنوز
گویی این طفل مزاجان صدف نقاشند
جمله بینا به عیوب هم و، کور از هنرند
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۹۲
تنپرستانکه به این آب و نمک عیاشند
بیتکلف همه بالیدن نان و آشند
سر و گردن همه در دور شکم رفته فرو
پر و خالی و سبکمغزتر از خشخاشند
ربط جمعیتشان وقف تغافل ز هم است
[...]
آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۴۴۸
شوخ چشمان دلی چو بخراشند
نمک از لعل لب بر او پاشند
رنج بردن بکوه حاجت نیست
گو بعشاق سینه بخراشند
حاجیان روزها بشب آرند
[...]
صامت بروجردی » کتاب المواد و التاریخ » شمارهٔ ۶۰ - دو بیت دیگر
در حشر رسولان خلف روی خراشند
بر آتش وانفسی خود اشک بپاشند
اندر غم خویش و خبر از امتشان نیست
چون تیشه تمام از طرف خویش تراشند
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۷۱ - روباه نفس
هوی و حرص و مستی، خواجه تاشند
سیه کارند، در هر جا که باشند