×
نسیمی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۹
بر گل از عنبر تر نقطه سودا زدهای
آتشی در جگر لاله حمرا زدهای
از خط و خال و رخ و زلف و بناگوش چنین
لشکر آورده و بر قلب دل ما زدهای
(عالمی همچو دل من همه دیوانه تو
[...]
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۰۷
به چهره خنده به گلهای باصفا زدهای
به نغمه طعنه به مرغانِ خوشنوا زدهای
چو لاله چشم سیاه از خمار داری سرخ
پیاله تا به سحر، دوش در کجا زدهای
کسی ندیده به اقبال، چون تو صیادی
[...]
یغمای جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۹
تا دم معجز از آن لعل شکرخا زدهای
سنگ بر شیشه ناموس مسیحا زدهای
نه دل است اینکه تو داری که یکی سنگ سیاه
به کف آورده و بر شیشه دلها زدهای
دانی احوال دلم با دل سنگین بتان
[...]
آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۴۱
دوش بیما صنما ساغر صهبا زدهای
نوش بادت می دوشینه که بیما زدهای
می گلرنگ پسندیده بود خاصه بهار
سخن اینجاست که اینجا نه دگر جا زدهای
بیتو ما جرعه ننوشیم تو خُمخانه زنی
[...]