گنجور

امیر معزی » غزلیات » شمارهٔ ۳۷

 

صنما ما ز ره دور و دراز آمده‌ایم

به‌سر کوی تو با درد و نیاز آمده‌ایم

گر ز نزدیک تو آهسته و هشیار شدیم

مست و آشفته به نزدیک تو بازآمده‌ایم

آمدستیم خریدار می و رود و سرود

[...]

امیر معزی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۳

 

ما بدرگاه تو از کوی نیاز آمده ایم

بهوایت زره دور و دراز آمده ایم

قدحی آب که بر آتش ما افشاند

که درین بادیه با سوز و گداز آمده ایم

بینوا گرد عراق ارچه بسی گردیدیم

[...]

خواجوی کرمانی
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۷۶

 

روی بنمای که پیشت به نیاز آمده ایم

در جهان جز غم تو از همه باز آمده ایم

طاق ابروی تو محراب دل و جان منست

زان به اخلاص دل آنجا به نیاز آمده ایم

قلب راه غم عشقم ز سر صدق و صفا

[...]

جهان ملک خاتون
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۶۶

 

تا به سودای تو از راه دراز آمده‌ایم

ناز می‌کن که به صد گونه نیاز آمده‌ایم

نازنینی تو اگر ناز کنی می‌رسدت

ما گدایان به نیاز از پی ناز آمده‌ایم

از غمت سوخته و طالب درمان نشده

[...]

حسین خوارزمی
 

ابن حسام خوسفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۱

 

بی‌نیازی تو و ما بهر نیاز آمده‌ایم

رفته بودیم ز کوی تو و باز آمده‌ایم

روی دل در طرف زاویهٔ تحقیق است

ما بر این رو[ی] نه بر وجه مجاز آمده‌ایم

دوش الطاف تو چون بنده‌نوازی می‌کرد

[...]

ابن حسام خوسفی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۴

 

ما بسی مرحله دور و دراز آمده ایم

تا کنون بر در اینخانه فراز آمده ایم

در این خانه مبندید به رخساره ما

که بدین در زره عجز و نیاز آمده ایم

میرزا حبیب خراسانی