گنجور

حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۵

 

نقدها را بُوَد آیا که عَیاری گیرند؟

تا همه صومعه‌داران پیِ کاری گیرند

مصلحت‌دیدِ من آن است که یاران همه کار

بِگُذارَند و خَمِ طُرِّهٔ یاری گیرند

خوش گرفتند حریفان سرِ زلفِ ساقی

[...]

حافظ
 

جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۲

 

ای خوش آنان که خم طره یاری گیرند

یکدم از پیچ و خم دهر کناری گیرند

تا ازین لجه رسد زورق امید به لب

لب جوی و لب جام و لب یاری گیرند

تا درین بی سر و بن صیدگه آزاد زیند

[...]

جامی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۷ - تتبع خواجه

 

ای خوش آنانکه سحر دامن یاری گیرند

قدح باده پی دفع خماری گیرند

رفعت پیر مغان بین که فلک را به نجوم

ز آتش غیرت او دود شراری گیرند

خاک آن شاه و شانم که گه کشتن خلق

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۱۹

 

مهر را سوختگان بوته خاری گیرند

ماه را زنده دلان شمع مزاری گیرند

چون گشایند نظر مملکتی بگشایند

باز چون چشم ببندند حصاری گیرند

آسمانها مگر از گردش خود سیر شوند

[...]

صائب تبریزی
 

فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۵۶

 

نقدها را بود آیا که عیاری گیرند؟

تا همه شیعه نمایان پی کاری گیرند؟

هان مکن دعوی ایمان و تشیع فاسق!

زانکه رسوا شوی آن دم که عیاری گیرند!

مهر پیغمبر و آلش به زبان ناید راست

[...]

فیض کاشانی
 

فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۵۶

 

نقدها را بود آیا که عیاری گیرند؟

تا همه شیعه نمایان پی کاری گیرند؟

هان مکن دعوی ایمان و تشیع فاسق!

زانکه رسوا شوی آن دم که عیاری گیرند!

مهر پیغمبر و آلش به زبان ناید راست

[...]

فیض کاشانی
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۲۲ - حافظ شیرازی قُدِّسَ سِرُّه

 

نقدها را بود آیا که عیاری گیرند

تا همه صومعه داران پی کاری گیرند

مصلحت دیدِ من آنست که یاران همه کار

بگذارند و سرِ زلف نگاری گیرند

خوش گرفتند حریفان سرِ زلف ساقی

[...]

رضاقلی خان هدایت