گنجور

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قطعات و ابیات بازماندهٔ قصاید » شمارهٔ ۲۷ - همو راست

 

چو روی تو نبود لاله بهاری نه

چو قد تو نبود سرو جویباری نه

ز دلبران نبودچون تو دلشکن یاری

زعاشقان نبود چون منی به زاری نه

ترا زمن همه جز بندگی نمودن نیست

[...]

فرخی سیستانی
 

حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة الثانیة و العشرون - فی المعزم

 

در حادثه عشق ترا یاری نه

یک شهر نگهبان و نگهداری نه

حمیدالدین بلخی
 

عطار » مختارنامه » باب نهم: در مقام حیرت و سرگشتگی » شمارهٔ ۸

 

مائیم و نصیب جز جگر خواری نه

وز هیچ کسی به ذرهای یاری نه

از مستی جهل امید هشیاری نه

وز رفتن و آمدن خبرداری نه

عطار
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۵۳

 

در هیچ سری مایهٔ اسراری نه

کس را خبر از اندک و بسیاری نه

هر طایفه ای گرفته کاری بر دست

و آنگاه به دست هیچ کس کاری نه

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثامن: فی الخصال المذمومة و ما یتولد منها » شمارهٔ ۶۵

 

در هیچ سری مایهٔ اسراری نه

کس را خبر از اندک و بسیاری نه

هر طایفه ای گرفته کاری بر دست

وآنگاه به دست هیچ کس کاری نه

اوحدالدین کرمانی
 

وحشی بافقی » دیوان اشعار » مثنویات » در گله گزاری و ستایش

 

تنشان را ز شال عاری نه

و ز لباس زر افتخاری نه

وحشی بافقی
 

طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۶

 

ای آن که به غیر از تو مرا یاری نه

جز یاد توام مونس و غمخواری نه

شبهای دراز هجر دور از رخ تو

چون شمع به جز گریه مرا کاری نه

طبیب اصفهانی
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۵۰ - داستان مسافرت به یزد

 

چون که نو گشت سال پارینه

چرخ‌، نو کرد کین دیرینه

ملک‌الشعرا بهار