گنجور

فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۲۰

 

پیاده شد از باره سالار نو

درخت نوآیین پر از بار نو

فردوسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۶ - پادشاهی شیدسب و جنگ کابل

 

بدو داد و کردش سپهدار نو

بخواهید گفت اسب سالار نو

اسدی توسی
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۱۶ - بهار نو

 

ملک نو و شاه نو نوروز و بهار نو

هر ساعتی از دولت پیدا شده کار نو

آسوده جهانداری در سایه عیش خوش

پوشیده شهنشاهی از ملک و شعار نو

ای بر تو ثنا کرده تاج زر و تخت زر

[...]

مسعود سعد سلمان
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۳۳۹ - کشته شدن سلم

 

همه سوخته بود سالار نو

که بازار نو بود و کردار نو

ایرانشان
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۴

 

باز دل را تازه شد درد کهن با یار نو

بوالعجب شکلی است این درد کهن دلدار نو

گنبد نیلوفری ما را بتو خاری نهاد

ای گل دل ها فدای ضربت این خار نو

کار نو در پیش می باید گرفتن بعد از این

[...]

اثیر اخسیکتی
 

ملک‌الشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۸۹

 

در ده شراب کهنه که آمد بهار نو

برخوان سرود تازه که شد روزگا‌ر نو*

برکن شعار کهنه ز تن این زمان که باغ

پوشیده است بر تن گلبن شعار نو

طی گشت هرج و مرج زمستان کز آسمان

[...]

ملک‌الشعرا بهار