انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۴
از نازکی که رنگ رخ یار مینماید
گل با همه لطافت او خار مینماید
وانجا که سایهٔ سر زلفش رخ بپوشد
روز آفتاب بر سر دیوار مینماید
داعی عشق او چو به بازار دین برآید
[...]
عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۷
نه یار هرکسی را رخسار مینماید
نه هر حقیر دل را دیدار مینماید
در آرزوی رویش در خاک خفت و خون خور
کان ماهروی رخ را دشوار مینماید
بر چار سوی دعوی از بینیازی خود
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۵۹
نی دیده هر دلی را دیدار مینماید
نی هر خسیس را شه رخسار مینماید
الا حقیر ما را الا خسیس ما را
کز خار میرهاند گلزار مینماید
دود سیاه ما را در نور میکشاند
[...]
خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۹
هردم به صورتی یار دیدار مینماید
گه نور میفروزد گه نار مینماید
آیینه صدهزار است لیکن جمال جانان
در هر یکی به نوعی دیدار مینماید
با وعدهای ز وصلش قانع مباش هرچند
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۷۸
آن چشم اگرچه خود را بیمار مینماید
غافل مشو ز مکرش عیّار مینماید
دزدیدن تبسم پیداست از لب او
آبی که در عقیق است ناچار مینماید
دشواریی ندارد راه فنا ولیکن
[...]