ادیب صابر » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸
چون زلف تو بی قرارم از تو
چون چشم تو با خمارم از تو
ای گشته چو روزگار بدعهد
سرگشته روزگارم از تو
ای حسن تو بی شمار گشته
[...]
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۸۵ - غزل گفتن باربد از زبان خسرو
بسی کوشم که دل بردارم از تو
که بس رونق ندارد کارم از تو
عطار » خسرونامه » بخش ۲۷ - نامه نوشتن گل به خسرو در فراق و ناخوشی
چوبی تو زندگانی دارم از تو
چرا خون جگر میبارم از تو
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۲ - مناجات در حضرت واهب منی و نجات
زینسان که امیدوارم از تو
خواهش، به جز این، ندارم از تو
اوحدی » منطقالعشاق » بخش ۸ - غزل
عنایتها توقع دارم از تو
که هم آشفته و هم زارم از تو
عزیزی پیش من چون جان اگر چه
به چشم خلق گیتی خوارم از تو
ز کار من مشو غافل، که عمریست
[...]
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۹۷
ندارم دل که دل بردارم از تو
اگرچه هست بس آزارم از تو
گل وصلت به دست دیگرانست
نصیب آخر چرا شد خارم از تو
عزیز بس کسی بودم نگارا
[...]
عرفی » ترجیع بند
ای مایه جان فگارم از تو
آخر نظری که زارم از تو
بگشای گره ز زلف مشکین
افتاد گره بکارم از تو
بردار کنی اگر دل من
[...]
فایز » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۹۸
دلا تا چند در آزارم از تو
گهی نالان، گهی بیمارم از تو
تو فایز در جهان بدنام کردی
برو ای دل که من بیزارم از تو
فایز » ترانههای فایز بر اساس نسخهای دیگر » دوبیتیها » شمارهٔ ۳۵۴
دلا تا چند در آزارام از تو
گهی نالان گهی بیمارم از تو
تو فایز در جهان بدنام کردی
برو ای دل که من بیزارم از تو