×
سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۸۱
بگشادی رو که رنگی بستست بر رخ تو
حسن آنچنانکه خود را گل بر بهار بسته
خسرو بقصد جانم آهنگ کرده ومن
امید در تو شیرین فرهاد وار بسته
من چون گدا که نانم از تست حاصل و تو
[...]
نسیمی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۹
ماییم دل ز عالم بر زلف یار بسته
از دست پرنگارش دل در نگار بسته
سودای چشم مستش در جان و دل نشسته
در خاطر از خیالش فکر خمار بسته
باشد ز حسن و زلفش پای صبا گشاده
[...]
هلالی جغتایی » صفات العاشقین » بخش ۱۴ - باب چهارم در خلق خوش که مایه راحت و مرهم جراحتست
چو غنچه پرده بر رخسار بسته
درونش چون برون زنگار بسته
سیدای نسفی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۵ - در تعریف خواجه شفیع نقاش
به هر جا کلک خود در کار بسته
دل صورتگران زنگار بسته