گنجور

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گرشاسپ » بخش ۵

 

به دست دگر جام پر باده کرد

وزو یاد مردان آزاده کرد

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۹

 

یکی جام زرین پر از باده کرد

وزو یاد مردان آزاده کرد

فردوسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۷۷ - در صفت سفر

 

سپهبد دل از هر بدی ساده کرد

بدین پند کار ره آماده کرد

اسدی توسی
 

جامی » هفت اورنگ » خردنامه اسکندری » بخش ۲۵ - خردنامه بقراط

 

دل از صورت مهر او ساده کرد

فرستاد و تسلیم شهزاده کرد

جامی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۶

 

آن آفتاب حسن سحر میل باده کرد

صبح سعادتم در دولت گشاده کرد

گفتم سگ توام نظر از من بخشم تافت

خشمی که صدهزار محبت زیاده کرد

گفت آدمی نیی سگ من چون شوی بین

[...]

اهلی شیرازی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۷۳

 

شورش سودا مرا از قید تن آزاده کرد

از سر خم خشت را آواره جوش باده کرد

کم نشد چون غنچه گل برگ عیش از خانه اش

هر که از گلشن قناعت با دل نگشاده کرد

خاکساری سایه را باشد حصار عافیت

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۷۴

 

هر که چون آب روان آیینه خود ساده کرد

سرو را چون بندگان در پیش خود استاده کرد

کی به گرد من رسد مجنون، که کوه و دشت را

دور باش وحشت من از غزالان ساده کرد

نغمه رنگین نبرد از جای خود زهاد را

[...]

صائب تبریزی
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۲۴۹

 

چشمت از هر گردشی بزم دگر آماده کرد

عکس رویت شیشه آیینه را پر باده کرد

نسخه بینایی‌ای می‌خواست بهر روزگار

مصلحت بینی که لوح خاطرم را ساده کرد

اسیر شهرستانی