فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۹
یکی جام زرین پر از باده کرد
وزو یاد مردان آزاده کرد
عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۱۷ - برگشتن هر دو لشکر از همدیگر و آوردن شهریار جمهور رابه پیش ارژنگشاه گوید
بگفت این و جامی پر از باده کرد
نگه سوی آن شیر آزاده کرد
جامی » هفت اورنگ » خردنامه اسکندری » بخش ۲۵ - خردنامه بقراط
دل از صورت مهر او ساده کرد
فرستاد و تسلیم شهزاده کرد
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۶
آن آفتاب حسن سحر میل باده کرد
صبح سعادتم در دولت گشاده کرد
گفتم سگ توام نظر از من بخشم تافت
خشمی که صدهزار محبت زیاده کرد
گفت آدمی نیی سگ من چون شوی بین
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۷۳
شورش سودا مرا از قید تن آزاده کرد
از سر خم خشت را آواره جوش باده کرد
کم نشد چون غنچه گل برگ عیش از خانه اش
هر که از گلشن قناعت با دل نگشاده کرد
خاکساری سایه را باشد حصار عافیت
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۷۴
هر که چون آب روان آیینه خود ساده کرد
سرو را چون بندگان در پیش خود استاده کرد
کی به گرد من رسد مجنون، که کوه و دشت را
دور باش وحشت من از غزالان ساده کرد
نغمه رنگین نبرد از جای خود زهاد را
[...]
اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۲۴۹
چشمت از هر گردشی بزم دگر آماده کرد
عکس رویت شیشه آیینه را پر باده کرد
نسخه بیناییای میخواست بهر روزگار
مصلحت بینی که لوح خاطرم را ساده کرد
سیدای نسفی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۷ - ایلچی فرستادن خان فردوس مکان یوسف خواجه نقشبندی را جواب مقرر نایافتن دویم قلیچ بی را فرستاده و ابواب متفصل مفتوح شدن و داخل به شهر بلخ و مغضوب شدن
به کف جام از لطف آماده کرد
ز شهد عنایت در او باده کرد