هر که چون آب روان آیینه خود ساده کرد
سرو را چون بندگان در پیش خود استاده کرد
کی به گرد من رسد مجنون، که کوه و دشت را
دور باش وحشت من از غزالان ساده کرد
نغمه رنگین نبرد از جای خود زهاد را
گرچه خم را پایکوبان نشأه این باده کرد
شد به چشمم توتیا گرد یتیمی تا محیط
از صدف گهواره در یتیم آماده کرد
از ملاحت مستی آن لعل میگون کم نشد
کار صد بیهوشدارو این نمک با باده کرد
پاک کرد از آرزوها عشق صادق سینه را
صبح از نقش پریشان آسمان را ساده کرد
تا شود بر پیروان آسان ره دیوانگی
دشت را مجنون صحراگرد من پر جاده کرد
عاشقان پیش تو بیقدرند، ورنه شمع را
انتظار صحبت پروانه ها استاده کرد
کم نشد چون غنچه صائب برگ عیش از خلوتش
هر که از گلشن قناعت با دل نگشاده کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و سادگی عشق و احساسات اشاره دارد. شاعر با استفاده از تصاویری از دنیای طبیعی و نمادهای عشق، نشان میدهد که عشق چگونه میتواند روح انسان را پاک و ساده کند. وی به نقش عشق در تسهیل و آسان کردن دیوانگی و نیز در مقایسه عاشقان با شمع و پروانههای زیبا میپردازد. در نهایت، شاعر به قناعت و رضایت از زندگی اشاره میکند و میگوید که کسانی که از گلشن قناعت بهرهمند شدهاند، هرگز از خوشی و لذت خالی نخواهند بود.
هوش مصنوعی: هرکس مانند آب روان، دل خود را صاف و ساده کند، مانند سروی خواهد بود که در برابر بندگان به حالت ایستاده و باوقار است.
هوش مصنوعی: هیچکس به نزد من نخواهد آمد، مثل مجنون، زیرا ترس من از موجودات ساده و بیآزار تا دور کوهها و دشتها گسترش یافته است.
هوش مصنوعی: آواز دلانگیز جنگ به گوش زاهدان میرسد، هرچند بادهنوشی خمخانه به جنبش درآورده است.
هوش مصنوعی: در چشمان من، غم و tristeza یتیمی به وجود آمده که به خاطر آن، دنیا همچون صدفی برای خواب و آرامش یتیم آماده شده است.
هوش مصنوعی: از زیبایی و جذابیت لبان آن معشوق، مستی و سرمستی کم نشد و اثر آن هزاران افسوده و بیهوش را در جمع کرده است. این نمکین (شیرینی و خوشمزگی) با شراب ترکیب شده و تاثیر شگرفی دارد.
هوش مصنوعی: عشق واقعی، آرزوهای در دل را زدوده و مانند صبحی که آسمان را از نقوش پریشان پاک میکند، دل را آرام و ساده میسازد.
هوش مصنوعی: برای آسانتر شدن مسیر دیوانگی برای پیروان، مجنون که در دشت سرگردان بود، جاده را پر کرد.
هوش مصنوعی: عاشقان در پیش تو ارزشی ندارند، در غیر این صورت، شمع برای صحبت با پروانهها منتظر میماند.
هوش مصنوعی: غنچهای که به خلوت خود ادامه میدهد، هرگز کم نمیشود. هر کسی که از باغ قناعت بهرهمند است و دلش را باز نکرده، از لذت زندگی چیزی به دست نیاورده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شورش سودا مرا از قید تن آزاده کرد
از سر خم خشت را آواره جوش باده کرد
کم نشد چون غنچه گل برگ عیش از خانه اش
هر که از گلشن قناعت با دل نگشاده کرد
خاکساری سایه را باشد حصار عافیت
[...]
چشمت از هر گردشی بزم دگر آماده کرد
عکس رویت شیشه آیینه را پر باده کرد
نسخه بیناییای میخواست بهر روزگار
مصلحت بینی که لوح خاطرم را ساده کرد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.