×
قطران تبریزی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷
ای شاه چو کردگار بگشاد ترا
در ملک بقای جاودان داد ترا
سلطان که بنیکوئی کند یاد ترا
منشور بامر او فرستاد ترا
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۳۰ - اندر شُکر گوید
شکرگوی از پی زیادت را
عالمالغیب والشهادة را
کمالالدین اسماعیل » ترکیبات » شمارهٔ ۱۱ - فی المرائی من کلامه و له فی مرثیه الصّدر الشّهید رکن الدّین صاعد قدس الله روحه العزیز
سرورا! صدرا! ناگاه چه افتاد ترا
که ملال آمد ازین بنده و آزاد ترا
تنگ بودت ز جهان خیمه بفردوس زدی
یا فلک داد ز نادانی بر باد ترا
سرو آزاد بدی در چمن شرع رسول
[...]
مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹
آن مادر شوم فرج چون زاد ترا
از گنجه به شیراز فرستاد ترا
آن دایه خونخواره سگسان به غذا
شیر سگ به خون خوک می داد ترا
اوحدی » جام جم » بخش ۱۱۵ - در شرح حال اهل زرق و تلبیس
چون بیابند نو ارادت را
کار بندند عرف و عادت را
مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۲
میکند محرمی آئینه و ناشاد ترا
چشم بد دور حیا روز فزون باد ترا
گرچه تر دامنیم غیر نشان داد ترا
میرود دامن پاک صدف از یاد ترا