گنجور

خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۵

 

آن را که به صحرای علل تاخته‌اند

بی او همه کارها بپرداخته‌اند

امروز بهانه‌ای درانداخته‌اند

فردا همه آن بود که درساخته‌اند

خیام
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۲۱۳ - القضا و القدر

 

خوش باش که در ازل بپرداخته اند

نرد من و تو بی من و تو ساخته اند

بر نطع قضا به کعبتین تقدیر

نرد من و تو بی من و تو باخته اند

اوحدالدین کرمانی
 

کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۳۳۳

 

اهل طبرستان همه چون فاخته اند

کز سلّۀ بید خانه پرداخته اند

زان همچو شکر در آب بگداخته اند

کایشان چو شکر خانه زنی ساخته اند

کمال‌الدین اسماعیل
 

عراقی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۱

 

یک عالم از آب و گل بپرداخته‌اند

خود را به میان ما در انداخته‌اند

خود گویند راز و خود می‌شنوند

زین آب و گلی بهانه بر ساخته‌اند

عراقی
 

عبید زاکانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۲

 

تا ساخته شخص من و پرداخته‌اند

در زیر لگد کوب غم انداخته‌اند

گوئی من زرد روی دلسوخته را

چون شمع برای سوختن ساخته‌اند

عبید زاکانی
 

شاه نعمت‌الله ولی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۸

 

یک عالم از آب و گل بپرداخته اند

خود را به میان آن در انداخته اند

خود می گویند و باز خود می شنوند

از ما و شما بهانه بر ساخته اند

شاه نعمت‌الله ولی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش اول

 

صد تیغ بلا زهر طرف آخته اند

بر ما همه شبرنگ جفا تاخته اند

فریاد که دشمنان به هم ساخته اند

واجبات به حال ما نپرداخته اند

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش اول

 

صد تیغ بلا زهر طرف آخته اند

بر ما همه شبرنگ جفا تاخته اند

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش اول

 

فریاد که دشمنان به هم ساخته اند

واجبات به حال ما نپرداخته اند

شیخ بهایی
 

قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۲۶۷

 

روزی که به ترکیب تو پرداخته‌اند

از چشم، خواص ادب انداخته‌اند

با من، همه در ستیزه‌ای، شرمت باد

از شیشه مگر چشم ترا ساخته‌اند

قدسی مشهدی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۶

 

این مدعیان که راه نشناخته اند

بر دعوی فقر گردن افراخته اند

در برنه مرقعست این طایفه را

بر دعوی خویش محضری ساخته اند

واعظ قزوینی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۱۰

 

پی تحقیق کسانی که گرو تاخته‌اند

همه چون صبح به خمیازه نفس باخته‌اند

عاجزی‌کسب‌کمال است‌که یکسر چو هلال

تیغ‌بازان تعین سپر نداخته‌اند

حسن خورشید ازل در نظراما چه علاج

[...]

بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۱۱

 

در بساطی که دم تیغ ادب آخته‌اند

بی‌نیازان سر و گردن به خم افراخته‌اند

نه فلک را به خود افتاده‌سر وکار جدال

عرصه خالی و ز حیرت سپر انداخته‌اند

در مقامی‌که دل و دیده و دیدار یکیست

[...]

بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۱۲

 

صفا فریب فقیهان نفس گداخته‌اند

که هر طرف چو تیمم وضوی ساخته‌اند

درین بساط به جز رنگ رفته چیزی نیست

کسی چسان برد آن بازییی که باخته‌اند

ز وضع بی‌بری سرو و بید عبرت‌گیر

[...]

بیدل دهلوی
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۵۳ - نعمت اللّه کهسانی قُدِّسَ سِرُّهُ العَزیْزُ

 

یک عالم از آب و گل بپرداخته‌اند

خود را به میان آن در انداخته‌اند

خود می‌گویند رازِ خود می‌شنوند

وز ما و شما بهانه برساخته‌اند

رضاقلی خان هدایت
 

اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۶۲ - جمعیت الاقوام

 

بَرفُتَد تا روشِ رزم درین بزم کهن

دردمندان جهان طرح نو انداخته‌اند

من ازین بیش ندانم که کفن دزدی چند

بهرِ تقسیم قبور انجمنی ساخته‌اند!

اقبال لاهوری
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۴۴

 

این قوم که تا کشور ما تاخته‌اند

با رایت خودسری برافراخته‌اند

با این همه های هوی ایشان دیدیم

هنگام عمل وظیفه نشناخته‌اند

فرخی یزدی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۴۵

 

بس هم‌نفسان نرد غلط باخته‌اند

یک جامعه را به شبهه انداخته‌اند

با آن همه امتحان هنوز این مردم

ما را به ثبات عزم نشناخته‌اند

فرخی یزدی
 
 
۱
۲