جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۶
رخت ز غالیه خط گرد آفتاب کشید
خطت ز سنبل تر بر سمن نقاب کشید
مصور ازل ابروی دلگشای تو خواست
ز مشک ناب هلالی بر آفتاب کشید
سگ تو خواست برای قلاده عقد گهر
[...]
محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۲
ز خواب دیده گشاد و ز رخ نقاب کشید
هزار تیغ ز مژگان بر آفتاب کشید
نه اشک بود که چشمش به قتلم از مژه راند
که ریخت خون من و تیغ خود به آب کشید
ز غم هلاک شدم در رکاب بوسی او
[...]
سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ پنجم در ذکر شعرا » ۴۱۲-مولانا بیکسی سمنانی
ز سبزه گلرخ من بر سمن نقاب کشید
ز مشک ناب عجایب خطی بر آ ب کشید
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۲۷
خط تو تیغ به رخسار آفتاب کشید
هزار حلقه به گوشش ز پیچ وتاب کشید
ز خط چگونه کنم ترک آن لب میگون
که می توان عرق از درد این شراب کشید
ز خط حضور دل داغ دیده می داند
[...]
طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۳۹۴
عشوه بیرون نمی رود ز تنش
کی توان موج را زآب کشید
نکشد ناز شمع کافوری
هرکه ساغر به ماهتاب کشید
ساقی از بهر پای تابوتم
[...]
صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۵
فقیه شهر که سجاده ها برآب کشید
شکست توبه و با صوفیان شراب کشید
نوید باد شما را به باده خوردن فاش
که محتسب به جماعت شراب ناب کشید
سرود مژده ی رحمت وصول می همه را
[...]