گنجور

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۳۲ - کاتبی ترشیزی

 

دلا جان باختن دعوی مکن چندان که یار آید

شود معلوم کار هرکسی چون وقت کار آید

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۳۲ - کاتبی ترشیزی

 

هیچ کس یک سرِ مو از دهنت آگه نیست

دم از آنجا نتوان زد که سخن را ره نیست

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۳۳ - لطف اللّه نیشابوری

 

حجابِ ره آمد جهان و مدارش

ز ره تا نیندازدت بر مدارش

به باد دی و تابِ تیرش نیرزد

نعیمِ خزان و نسیمِ بهارش

نه با راحت وصل او رنج هجرش

[...]

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۳۴ - لولی هندوستانی

 

آنان که طلب کار الهید، الهید

گم هیچ نگردید چه خواهید چه خواهید

موجودِ خدای است و جز او نیست همه اوست

بیرون ز شما نیست هر آن چیز که خواهید

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۳۷ - محمد غزالی طوسی قُدِّسَ سِرُّهُ

 

گفتم دلاتو چندین بر خویشتن چو پیچی

با یک طبیب محرم این راز در میان نه

گفتا که هم طبیبی فرموده است این را

گر مهرِ یار داری صدمُهر بر زبان نه

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۳۷ - محمد غزالی طوسی قُدِّسَ سِرُّهُ

 

ما جامه نمازی به سر خم کردیم

وز خاک خرابات تیمم کردیم

شاید که درین میکده‌ها دریابیم

آن یار که در صومعه‌ها گم کردیم

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۳۸ - معین چشتی هروی قُدِّسَ سِرُّهُ

 

به حق او که به کونین دیده نگشایم

که تا نخست نبینم جمالِ مولی را

اگر در آتش عشقت بسوختم چه عجب

که کوه تاب نیاورد این تجلی را

معین به چشم خرد حسن دوست ننماید

[...]

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۳۸ - معین چشتی هروی قُدِّسَ سِرُّهُ

 

ای ترا بر طور دل هر دم تجلای دگر

طالبِ دیدار تو هر گوشه موسای دگر

یک دو حرفی خوانده‌ام در پیش استاد ازل

تاابد بر دل رسد هر لحظه معنای دگر

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۳۸ - معین چشتی هروی قُدِّسَ سِرُّهُ

 

سیل را نعره از آن است که از بحر جداست

وانکه با بحر درآمیخته خاموش آمد

نکته‌ها دوش لبم گفت وشنید از لب یار

که نه هرگز به زبان رفت و نه در گوش آمد

هرکه را هوش و قراریست می‌اش ده ساقی

[...]

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۴۰ - مؤمن یزدی

 

فعلِ بد ما چو قّصهٔ بوالعجب است

روز همه در فکرت این قصه شب است

تهمت نشتوان به قدرتِ ناقص کرد

حق هم نتوان گفت که ترکِ ادب است

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۴۱ - مشفقی دهلوی

 

آن کس که به عشق، بسته پیمانِ درست

در کفر نهان ساخته ایمانِ درست

دارد به خلاف روش بوالهوسان

صد پاره دلی زیر گریبان درست

از سینه غبار غم نمی‌باید شست

[...]

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۴۲ - مرشدی زواره‌ای

 

من دل به غم تو بسته دارم ای دوست

دردِ تو به جان خسته دارم ای دوست

گفتی به دل شکسته ما نزدیکیم

من نیز دلی شکسته دارم ای دوست

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۴۳ - مغربی تبریزی قُدِّسَ سِرُّهُ

 

بیرون دوید یار ز خلوتگهِ شهود

خود را به شکل جملهٔ جهان خودبه خود نمود

با آنکه شد غنی همه عالم ز گنجِ او

یک جُو ازو نکاست نه در وی جُوِی فزود

رضاقلی خان هدایت
 
 
۱
۶۴۲
۶۴۳
۶۴۴
۶۴۵
۶۴۶
۷۷۰