گنجور

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۷۵

 

شما کآزادگان شاخسارید

نشاط سرو و گل فرصت شمارید

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۷۵

 

آنکه جدا از برش ماند زهی تیره بخت

وانکه به خاک درش مرد زهی بختیار

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۷۵

 

نامه نی عقد گهر ریخته بر صفحه سیم

نامه نی عنبر تر ریخته بر برگ سمن

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۷۷ - به میرزا عبدالوهاب کاشانی نگاشته

 

چو ما در سایه الطاف اوئیم

چرا او سایه از ماواگرفته است

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۷۷ - به میرزا عبدالوهاب کاشانی نگاشته

 

نشان مرغ دل جستم ز گلزار

به زیر خاربن دیدم پری چند

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۷۷ - به میرزا عبدالوهاب کاشانی نگاشته

 

اگر خدای نباشد زبنده ای خشنود

شفاعت همه پیغمبران ندارد سود

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۸۱

 

وزیر شاهی و صداسب پیل تن به کمندت

پیاده رخ به ره آورده ام ز حسرت و ماتم

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۸۳

 

زخانه توکشم رخت سوی خانه خویش

نهم رخی به رخ دلبر یگانه خویش

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۸۴

 

میرفت بکبر و ناز و می گفت

بی من چه کنی به لابه گفتم

بنشینم وصبر پیش گیرم

دنباله کار خویش گیرم

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۸۵ - به نواب والا نگاشته

 

گرم بخشی نه کم آید کمالت

وگر سوزی نیفزاید جلالت

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۸۶ - داستانی از دوران کودکی

 

چوب تو بر تارک من چندن است

سنگ تو بر دیده من توتیا

گر بزنی باز هلم داوری

ور بکشی بگذرم از خون بها

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش سوم » شمارهٔ ۲ - به خسرو بیک یاور سمنانی نوشته

 

نام سیم ونشان زر نشگفت

ز آفرینش نشان نماند و نام

جام زرین مهر درفکند

تشت سیمین اختران از بام

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش سوم » شمارهٔ ۲ - به خسرو بیک یاور سمنانی نوشته

 

چه باک ار نپاید مرا زندگی

ترا جاودان باد پایندگی

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش سوم » شمارهٔ ۲ - به خسرو بیک یاور سمنانی نوشته

 

هر که را از هستی او زندگی

جاودان پاید بوی پایندگی

هر کجا ناز از خداوندی او

آفرینش را نیاز بندگی

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش سوم » شمارهٔ ۲ - به خسرو بیک یاور سمنانی نوشته

 

اگر چه سیم و زر آرد همی فراموش

در از نشیب زمین تا فراز خرگه ماه

چو دوست دست دهد، چیست در گهر زر و سیم

به چشم دیده وران خاک تیره سنگ سیاه

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش سوم » شمارهٔ ۲ - به خسرو بیک یاور سمنانی نوشته

 

درون را پیر گشت انده، برون راشد جوان شادی

کهن گردید جان را رنج، و دل را گشت رامش نو

توان را کاستی شد کم، فزون شد تاب را نیرو

سپهر افزود دلجوئی، به مهر افکند مه پرتو

شرنگ بخت شد شکر، کبست چرخ گشت افیون

[...]

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش سوم » شمارهٔ ۲ - به خسرو بیک یاور سمنانی نوشته

 

گردن ز کمند او به زنجیر مپیچ

و زخاک درش روی به شمشیر متاب

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش سوم » شمارهٔ ۲ - به خسرو بیک یاور سمنانی نوشته

 

چو یار از چهر گردد پرده پرداز

ز تاریک و نهان پیدا و روشن

ز ننگ نیستی و نام هستی

به رخ بر آستین دندان به دامن

به سنگ اندر گزیند سیم و زر جای

[...]

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش سوم » شمارهٔ ۲ - به خسرو بیک یاور سمنانی نوشته

 

جز دل رادش که دید یا که تواند

سیم به دریا و زرفشاند به کشتی

یار اگر از دوست دست شسته زدستان

کاسته از کاستی و خامی و زشتی

وای اگر از یار دل نواز نواسنج

[...]

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش سوم » شمارهٔ ۲۲

 

گربه تشریف قبولم بنوازی ملکم

ور به تازانه قهرم بزنی شیطانم

یغمای جندقی
 
 
۱
۶۱۶
۶۱۷
۶۱۸
۶۱۹
۶۲۰
۷۷۰