گنجور

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۴۳ - از قول علی اکبر خان دامغانی به نامزد او نگاشته

 

شرح حال مشتاقان دل به دل تواند گفت

آن نه شیوه قاصد این نه کار مکتوب است

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۴۳ - از قول علی اکبر خان دامغانی به نامزد او نگاشته

 

سلطانی و در دل غم درویشت نیست

درویشم و دست من به سلطان نرسد

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۴۳ - از قول علی اکبر خان دامغانی به نامزد او نگاشته

 

مرا به گوش تو باید حکایت از لب خویش

دریغ باشد پیغام ما به دست رسول

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۴۴ - ایضا از قول علی اکبر خان دامغانی نگاشته

 

یا بر شکر خویش مرا مهمان خواه

یا بر جگر ریش به مهمان من آی

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۴۴ - ایضا از قول علی اکبر خان دامغانی نگاشته

 

دست از طلب ندارم تا کام من بر آید

یا تن رسد به جانان یا جان زتن برآید

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۴۴ - ایضا از قول علی اکبر خان دامغانی نگاشته

 

هزار بادیه سهل است با وجود تو رفتن

اگر خلاف کنم سعدیا به سوی تو باشم

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۴۴ - ایضا از قول علی اکبر خان دامغانی نگاشته

 

این قاصد از کدام زمین است مشکبوی

وین نامه در چه داشت که گیتی معطر است

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۴۵ - به میرزا حسن مطرب نگاشته

 

در عجم آن سه که خواند عربش چاره غم

لب نوش و خط سبز و گل روی حسن است

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۴۵ - به میرزا حسن مطرب نگاشته

 

رطب شیرین و دست از نخل کوتاه

مسافر تشنه و جلاب مسموم

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۴۵ - به میرزا حسن مطرب نگاشته

 

از خیال تو بهر سو که نظر می کردم

پیش چشمم در و دیوار مصور می شد

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۴۶ - به نواب نیرالدوله نگاشته

 

از تو دورم و ای من این زندگی

نیست الا مایه شرمندگی

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۴۶ - به نواب نیرالدوله نگاشته

 

هر شب و روزی که بی تو می رود از عمر

هر نفسی میرود هزار غرامت

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۴۹ - به ملا موسی بیابانکی در ری نگارش کرده

 

اعتمای بنمای و بگذر بهر خدای

تا نبینی که در این خرقه چه نادرویشم

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۵۱ - به میرزا رضای نواب اصفهانی از ری نگاشته است

 

همه در خورد وصال تو و ما از همه کم

همه حیران جمال تو و ما از همه بیش

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۵۵ - به محمد قلی بیک لواسانی نایب جندق نگاشته

 

به چشم دیگران در صید من منگر نظر بگشا

پرم بر بند و بند از بال مرغان دگر بگشا

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۵۶ - به سرکار شاهرخ خان در طهران نگارش رفته

 

بر آستان تو مشکل توان رسید آری

عروج بر فلک سروری به دشواری است

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۵۷ - به پیشخدمت نواب سیف الله میرزا نگارش رفته

 

گل تو و گلبن تو و بوهم توئی

تو توئی من هم توام او هم توئی

یغمای جندقی
 
 
۱
۶۱۴
۶۱۵
۶۱۶
۶۱۷
۶۱۸
۷۷۰