گنجور

غزالی » کیمیای سعادت » ارکان معاملت مسلمانی » رکن دوم - رکن معاملات » بخش ۶۹ - باب دوم

 

زاول به منت میل بد آن میل کجاست؟

و امروز ملول گشتی از بهر چراست؟

غزالی
 

غزالی » کیمیای سعادت » ارکان معاملت مسلمانی » رکن دوم - رکن معاملات » بخش ۶۹ - باب دوم

 

خورشید برآمد ای نگارین دیر است

بر بنده اگر نتابد از ادبیر است

غزالی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۵۶ - فصل فی البلا

 

عاشقان را غذا بلا باشد

عاشقی بی بلا کجا باشد

لقمه از سفرهٔ بلا خوردند

می‌زمیخانهٔ رضا خوردند

هرکه را در جهان بلا دادند

[...]

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۶۰ - الایمان نصفان‌، نصفه صبر ونصفه شکر

 

وقت ضر و عنا دل صابر

گاه نفع و غنا زبان شاکر

صبرو شکری همی نمای به نقد

تا خطابت کنند «نعم العبد»

سنایی
 

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » مقدّمهٔ رفاء » بخش ۱ - مقدّمهٔ رفاء

 

حرص‌وشهوت‌خواجگان‌راشاه‌ومارابنده‌اند

بنگر اندر ما و ایشان گرت ناید باوری

سنایی
 

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » مقدّمهٔ رفاء » بخش ۱ - مقدّمهٔ رفاء

 

ما کلف الله نفسا فوق طاقتها

ولا تجود ید الا بما تجد

تا سنائی کیست کاید بر درت

مجد کو تا گویدش کز راه برد

نام او می‌دان و نقشش را مبین

[...]

سنایی
 

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » مقدّمهٔ رفاء » بخش ۱ - مقدّمهٔ رفاء

 

صدر تو چرخست و تن را بال سست

روی تو شیدست و جان را چشم درد

جان من آزاد کن تا عقل من

هر دمت گوید زهی آزاد مرد

تازه گردانم به ناجستن که باد

[...]

سنایی
 

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » مقدّمهٔ رفاء » بخش ۱ - مقدّمهٔ رفاء

 

هیچکس‌رانامده‌است‌ازدوستان‌درراه‌عشق

بی‌زوال ملک‌صورت ملک‌معنی‌در کنار

سنایی
 

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » مقدّمهٔ رفاء » بخش ۱ - مقدّمهٔ رفاء

 

زین جهان همه سراسر غم

دلم از دل گرفت و از جان هم

سنایی
 

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » مقدّمهٔ رفاء » بخش ۱ - مقدّمهٔ رفاء

 

آن دختر دوشیزه که دوشش دادند

امروز چو دی به شام توشش دادند

سنایی
 

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی واحواله » بخش ۴۴ - حکایت در شجاعت و غیرت

 

از زره بود پشتِ حیدر فرد

کرد خصمش سؤال گفتا مرد

تا بُوَد روی به زره باشد

چون دهد پشت کشته به باشد

آب باشد نه مرد چون پولاد

[...]

سنایی
 

وطواط » مسمط مصنوع

 

اصطناع کرمت مانع هر شدت

و ارتفاع هممت دافع هر ظلمت

عاقلان ز بیان تو همه همت

سایلان را ز بنان تو همه نعمت

تا جهان است در او باد ترا لذت

[...]

وطواط
 

وطواط » مسمط مصنوع

 

در حیرت فرزانگیت هر سرور

در غیرت مردانگیت هر صفدر

پیراسته از خامهٔ تو هر دولت

آراسته از نامهٔ تو هر کشور

وطواط
 

عین‌القضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل اول - فرق علم مکتسب با علم لدنی

 

ما را بجز این جهان جهانی دگر است

جز دوزخ و فردوس مکانی دگر است

آزاده نسب زنده بجانی دگر است

و آن گوهر پاکشان زکانی دگر است

قلاشی و رندی است سرمایۀ عشق

[...]

عین‌القضات همدانی
 

عین‌القضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل اول - فرق علم مکتسب با علم لدنی

 

کس را ز نهان دل خبر نتوان کرد

ز احوال دل خویش حذر نتوان کرد

کس عالم شرع را زَبَر نتوان کرد

انسانی را ز خود بدر نتوان کرد

محجوبان را بدین، نظر نتوان کرد

[...]

عین‌القضات همدانی
 

عین‌القضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل اول - فرق علم مکتسب با علم لدنی

 

در آی جانا با من به کار اگر یاری

وگرنه رو به سلامت که بر سر کاری

نه همرهی تو مرا راه خویش گیر و برو

تو را سلامت بادا مرا نگوساری

مرا به خانهٔ خمار بر بدو بسپار

[...]

عین‌القضات همدانی
 

عین‌القضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل ثالث - آدمیان بر سه گونه فطرت آفریده شده​اند

 

من بر سر کوی، آستین جنبانم

تو پنداری که من ترا می​خوانم

نی نی غلطی که من ترا کی خوانم

خود رسم منست که آستین جنبانم

عین‌القضات همدانی
 
 
۱
۵۵
۵۶
۵۷
۵۸
۵۹
۷۷۰