نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الفحص عن امر دمنة » بخش ۷
خیره ماند از قیام غالب او
حمله شیر و حیلت روباه
نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الفحص عن امر دمنة » بخش ۷
سالها باید که تا یک سنگ اصلی زافتاب
لعل گردد در بدخشان یا عقیق اندر یمن
نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الفحص عن امر دمنة » بخش ۸
آب صافی شده ست خون دلم
خون تیره شدست آب سرم
بودم آهن کنون ازو زنگم
بودم آتش کنون ازو شررم
نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الفحص عن امر دمنة » بخش ۸
گر زبان تو راز دارستی
تیغ را بر سرت چه کارستی؟
نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الفحص عن امر دمنة » بخش ۸
کز ضعیفی دست و تنگی جای
نیست ممکن که پیرهن بدرم
گشت لاله ز خون دیده رخم
شد بنفشه ز زخم دست برم
نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الفحص عن امر دمنة » بخش ۱۳
اگر خوش خویی از گران قرطباتان
وگر بدخویی از گران قرطبانی
نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الفحص عن امر دمنة » بخش ۱۵ - عاقبت مکر
بنده آن را چگونه گوید شکر
مهر و مه را چه گفت خاکستر؟
نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الحمامة المطوقة و الجرذ والغراب والسلحفاة والظبی » بخش ۵
بد توان از خلق متواری شدن، پس برملا
مشعله دردست و مشک اندر گریبان داشتن
نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الحمامة المطوقة و الجرذ والغراب والسلحفاة والظبی » بخش ۷
عضوی زتو گر دوست شود با دشمن
دشمن دو شمر تیغ دو کش زخم دو زن
نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الحمامة المطوقة و الجرذ والغراب والسلحفاة والظبی » بخش ۸
زبس کش گاو چشم و پیل گوش است
چمن چون کلبه گوهر فروش است
نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الحمامة المطوقة و الجرذ والغراب والسلحفاة والظبی » بخش ۱۴
نه بذاذر بود بنرم و درشت
که برای شکم بود هم پشت
چو کم آمد براه توشه تو
ننگرد در کلاه گوشه تو
نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الحمامة المطوقة و الجرذ والغراب والسلحفاة والظبی » بخش ۱۵
گرت نزهت همی باید بصحرای قناعت شو
که آنجا باغ در باغ است و خوان در خوان و بادر با
نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الحمامة المطوقة و الجرذ والغراب والسلحفاة والظبی » بخش ۱۵
نشود شسته جز به بیطمعی
نقشهای گشادنامه عار
نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الحمامة المطوقة و الجرذ والغراب والسلحفاة والظبی » بخش ۱۵
باد بیرون کن زسر تا جمع گردی
بهرآنک خاک را جز باد نتواند پریشان داشتن
نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الحمامة المطوقة و الجرذ والغراب والسلحفاة والظبی » بخش ۱۵
والذ ایام الفتی و احبه
ما کان یزجیه مع الاحباب
نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الحمامة المطوقة و الجرذ والغراب والسلحفاة والظبی » بخش ۱۶
نیک درانست که داندخود
چشمه حیوان زنم پارگین
نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الحمامة المطوقة و الجرذ والغراب والسلحفاة والظبی » بخش ۱۶
پای بر دنیا نه و بر دوزخ چشم نام و ننگ
دست در عقبی زن و بر بند راه فخر و عار
نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب البوم و الغراب » بخش ۲ - زاغان و بومان
ای که بر چرخ ایمنی، زنهار
تکیه برآب کرده ای، هش دار».
نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب البوم و الغراب » بخش ۲ - زاغان و بومان
چون باد، خیز و آتش پیگار برافروز
چون ابر، و روز ظفر بی غبار کن
نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب البوم و الغراب » بخش ۲ - زاغان و بومان
از غرب سوی شرق زن بد خواه را بر فرق زن
بر فرق او چون برق زن مگذار ازو نام و نشان»