گنجور

 
۱
۹۸
۹۹
۱۰۰
۱۰۱
۱۰۲
۱۱۹۸
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » ذرات گردنده [۷۳-۵۷] » رباعی ۶۸

 

زان کوزهٔ میْ که نیست در وی ضرری،

پُر کن قَدَحی بخور، به من دِهْ دگری،

زان پیشتر ای پسر که دررَهْگُذری،

خاک من و تو کوزه کند کوزه‌گری.

۲ بیت
خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » ذرات گردنده [۷۳-۵۷] » رباعی ۶۹

 

* بر کوزه‌گری پریر کردم گذری،

از خاک همی‌نمود هر دَم هنری؛

من دیدم اگر ندید هر بی‌بصری،

خاک پدرم در کف هر کوزه‌گری.

۲ بیت
خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » ذرات گردنده [۷۳-۵۷] » رباعی ۷۰

 

* هان کوزه‌گرا بپای اگر هشیاری،

تا چند کنی بر گِل مردم خواری؟

انگشتِ فریدون و کَفِ کیخسرو،

برچرخ نهاده‌ای، چه می‌پنداری؟

۲ بیت
خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » ذرات گردنده [۷۳-۵۷] » رباعی ۷۱

 

در کارگه کوزه‌گری کردم رای،

بر پلهٔ چرخ دیدم استاد به‌پای،

می‌کرد دلیر کوزه را دسته و سر،

از کَلّهٔ پادشاه و از دست گدای!

۲ بیت
خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » ذرات گردنده [۷۳-۵۷] » رباعی ۷۲

 

این کوزه چو من عاشق زاری بوده‌است،

در بندِ سرِ زلفِ نگاری بوده‌است؛

این دسته که بر گردن او می‌بینی:

دستی است که بر گردن یاری بوده‌است!

۲ بیت
خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » ذرات گردنده [۷۳-۵۷] » رباعی ۷۳

 

در کارگهِ کوزه‌گری بودم دوش،

دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش؛

هر یک به زبانِ حال با من گفتند:

«کو کوزه‌گر و کوزه‌خر و کوزه‌فروش؟»

۲ بیت
خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » هرچه باداباد [۱۰۰-۷۴] » رباعی ۷۴

 

گر من ز می مُغانه مستم، هستم،

گر کافِر و گَبْر و بت‌پرستم، هستم،

هر طایفه‌ای به من گمانی دارد،

من زانِ خودم، چُنان‌که هستم هستم.

۲ بیت
خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » هرچه باداباد [۱۰۰-۷۴] » رباعی ۷۵

 

می خوردن و شاد بودن آیین من است،

فارغ بودن ز کفر و دین؛ دین من است؛

گفتم به عروسِ دَهْر: «کابین تو چیست؟»

گفتا: «دلِ خرّمِ تو کابینِ من است»

۲ بیت
خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » هرچه باداباد [۱۰۰-۷۴] » رباعی ۷۶

 

من بی می ناب زیستن نتوانم،

بی باده، کشیدِ بارِ تن نتوانم،

من بندهٔ آن دَمَم که ساقی گوید:

«یک جام دگر بگیر» و من نتوانم.

۲ بیت
خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » هرچه باداباد [۱۰۰-۷۴] » رباعی ۷۷

 

امشب می جامِ یک‌مَنی خواهم‌کرد،

خود را به دو جامِ می غنی خواهم‌کرد؛

اول سه طلاقِ عقل و دین خواهم‌داد،

پس دخترِ رَز را به زنی خواهم‌کرد.

۲ بیت
خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » هرچه باداباد [۱۰۰-۷۴] » رباعی ۷۸

 

* چون مُرده شوم، خاکِ مرا گُم سازید،

احوالِ مرا عبرتِ مردم سازید؛

خاک تن من به باده آغشته کنید،

وَز کالبدم خشتِ سَرِ خُم سازید.

۲ بیت
خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » هرچه باداباد [۱۰۰-۷۴] » رباعی ۷۹

 

* چون درگذرم به باده شویید مرا،

تلقین ز شرابِ ناب گویید مرا،

خواهید به روز حَشْر یابید مرا؟

از خاکِ درِ میکده جویید مرا.

۲ بیت
خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » هرچه باداباد [۱۰۰-۷۴] » رباعی ۸۰

 

* چندان بخورم شراب، کاین بوی شراب

آید ز تُراب، چون روم زیرِ تُراب،

گر بر سر خاک من رسد مَخموری،

از بوی شراب من شود مست و خراب.

۲ بیت
خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » هرچه باداباد [۱۰۰-۷۴] » رباعی ۸۱

 

روزی که نهالِ عمر من کنده ‌شود،

و اجزام ز یک‌دگر پراکنده شود؛

گر زان‌ که صراحیی کُنند از گِل من،

حالی که ز باده پُر کنی زنده شود.

۲ بیت
خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » هرچه باداباد [۱۰۰-۷۴] » رباعی ۸۲

 

* در پای اجل چو من سرافکنده شوم،

وز بیخ امید عمر بر کنده شوم،

زینهار، گِلَم به جز صراحی نکنید،

باشد که ز بوی می دمی زنده شوم.

۲ بیت
خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » هرچه باداباد [۱۰۰-۷۴] » رباعی ۸۳

 

* یاران به موافقت چو دیدار کنید،

باید که زِ دوست یاد بسیار کنید؛

چون بادهٔ خوشگوار نوشید به هم،

نوبت چو به ما رسد نگونسار کنید.

۲ بیت
خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » هرچه باداباد [۱۰۰-۷۴] » رباعی ۸۴

 

* آنان‌که اسیر عقل و تمییز شدند،

در حسرتِ هست‌ونیست ناچیز شدند؛

رو با خبرا، تو آب انگور گُزین،

کان بی‌خبران به غوره مِیْویز شدند!

۲ بیت
خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » هرچه باداباد [۱۰۰-۷۴] » رباعی ۸۵

 

* ای صاحب فتوا، ز تو پرکارتریم

با این‌همه مستی، از تو هشیارتریم

تو خونِ کسان خوری و ما خونِ رَزان

انصاف بده، کدام خون‌خوارتریم؟

۲ بیت
خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » هرچه باداباد [۱۰۰-۷۴] » رباعی ۸۶

 

شیخی به زنی فاحشه گفتا: مستی،

هر لحظه به دامِ دگری پابستی؛

گفتا: شیخا! هر آن‌چه گویی هستم،

آیا تو چنان که می‌نمایی هستی؟

۲ بیت
خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » هرچه باداباد [۱۰۰-۷۴] » رباعی ۸۷

 

* گویند که دوزخی بُوَد عاشق و مست،

قولی است خلاف، دل در آن نتوان بست،

گر عاشق و مست دوزخی خواهد بود،

فردا باشد بهشت همچون کفِ دست!

۲ بیت
خیام
 
 
۱
۹۸
۹۹
۱۰۰
۱۰۱
۱۰۲
۱۱۹۸
 
تعداد کل نتایج: ۲۳۹۴۷