گنجور

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۷۵ - صورالاراده

 

صورهای اراده گر بری پی

بود قطع اراده غیر از شی‌ء

اراده غیر حق یعنی که واقع

نه بیند هیچ در شبی از مواقع

وقوع جمله اشیاء را محقق

[...]

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۷۶ - باب الضاد الضنائن

 

ضنائن را اگر خواهی خصایص

ز اهل الله مخصوصند و خالص

جدا از خلق و هم با حق انیسند

کند ضنت بایشان بس نفسیند

خدا را نیست ضنت بر خلایق

[...]

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۷۷ - الضیاء

 

ضیاء آن روشنی باشد که در کار

بعین حق تو بینی وجه اغیار

مثال آن چراغی دان که پیدا

شود در شب بآن آثار اشیاء

و یا در روز هم از ضوء خورشید

[...]

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۷۸ - باب‌الطاء الطویل

 

طویل آمد ز اسماء الهی

همان اول تجلی با گواهی

بسوی باطن عبد آورد رو

کند خلق و صفاتش جمله نیکو

خصال او ز نور باطن اوست

[...]

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۷۹ - الطاهر

 

بود طاهر که حق بی‌انحرافش

نگه دارد ز ارجاس خلافش

ندارد حق ز عصمت و ز عطائی

روا کز وی شود ظاهر خطائی

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۸۱ - طاهر الباطن

 

بود آنطاهر الباطن که معصوم

ز وسواس و هواجس شد بمعلوم

خصوص از آن تعلقها که در کار

بود او را زدلخواهی باغیار

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۸۲ - طاهرالسر

 

بود آن طاهرالسر کوبکونین

ز حق غافل نشد یا طرفه‌العین

بسر وجهر طاهر آن بدلق است

که وافی بر حقوق حق و خلق است

بجا آرد حقوق خلق و و خالق

[...]

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۸۳ - الطب الروحانی

 

شنو از طب روحانی مقالات

بود آن علم باطن بر کمالات

ز امراض و دواء و اختلالش

ز حفظ صحبت آن و اعتدالش

طبیبی کوست روحانی کدامست

[...]

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۸۴ - الطریقه

 

طریقت ملک سلاک راهست

تو گو مخصوص خاصان اله است

بقطع وادی و طی مراحل

گذشتن از مقامات و منازل

طریقت ترک آمال محال است

[...]

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۸۵ - التفریق بین الکامل و الغافل

 

کسی کش نیست تاب ترک نانی

کجا بر ترک جان دارد توانی

نداد از دست مردی گردکانرا

دهد گو چون زمنی و آسمان را

نکرده مرد زاهد ترک خشتی

[...]

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۸۶ - الطمس

 

دگر طمس ار که سیرت در علوم است

ذهاب مرد بسیار از رسوم است

در اوصاف و ظهور نور الانوار

که آمدیار و رفت از پیش سیار

شود فانی ز اوصاف و جهاتش

[...]

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۸۷ - باب‌الضاء ظاهر الممکنات

 

شنو از ظاهر الممکن که هست آن

ظهور حق بصورتهای اعیان

بصورتهای اعیان ز التفاتش

تجلی کرد و آن شد ممکناتش

مسما بر اضافی آن وجود است

[...]

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۸۸ - الظل

 

مراداز ظل وجودی دان اضافی

بود وین اتفاقی نی خلافی

بود ظاهر بتعیینات اعیان

دگر احکام آن بی‌کسر و نقصان

خود اعیانند معدومات محضه

[...]

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۸۹ - ظل الاول

 

دگر دان ظل اول عقل اول

که ظاهر شد ز حق در نقل اول

اطاعت زامر حق در ماسبق کرد

قبول صورت کثرت ز حق کرد

بود کثرت شئون وحدت ذات

[...]

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۹۰ - ظل‌الاله

 

بود ظل اله انسان کامل

کمالات حق او را جمله حاصل

تحقق یافت بی‌نقص دوئیت

جناب او بجمع واحدیت

بود مرات جمع ذات واحد

[...]

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۹۱ - باب‌العین العالم بفتح اللام

 

چنین گویند ارباب معانی

که عالم نیست غیر از ظل ثانی

نباشد جز وجود حق باهر

تمام ممکنات اندر مظاهر

چو خورشید وجودش پرده در شد

[...]

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۹۲ - عوالم الجبروت و المکوت و الملک

 

بود هم عالم جبروت اعلا

ز عالمها صفات‌الله و اسما

دگر ملکوت و امر و عالم غیب

بود آن عالم ارواح بی‌ریب

شد آن بیماده بیمدت ایجاد

[...]

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۹۳ - العارف

 

ز عارف گوش کن گر مرد راهی

بذات و وصف و فعل حق گواهی

بود عارف کسی کو را دهد حق

شهودش در صفات و ذات مطلق

و ز آن اشهاد او را هست حالی

[...]

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۹۴ - التعرف

 

پس از تحقیق عارف کن توقف

یکی در حال ارباب تعرف

تعرف هم اگر نوبد ریائی

رساند مرد را شاید بجائی

تعرف گر که باشد ز اعتقادی

[...]

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۹۵ - فرقه من المتعرفین

 

یکی اندر لباس عارفانست

ولی بی‌نور قلب و ذوق جانست

دهد بر خود به تنها دادن عرفان

که آیم از قیاس آباد عرفان

منم آبکس که عارف بوسعید است

[...]

صفی علیشاه
 
 
۱
۵۵۳
۵۵۴
۵۵۵
۵۵۶
۵۵۷
۶۸۵