صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۷۰ - جهتاالطلب
طلب را دو جهت باشد هم اینسان
وجوبیت پس امکانیت است آن
که اسماء ربوبی بر مناسب
ظهور خویش را باشند طالب
ظهور خود طلب دارند بالتام
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۷۱ - جواهر العلوم و الانباء و المعارف
جواهرها کز آن کس نیست واقف
در انبا و علوم و هم معارف
بود در نزد صوفی گاه تاویل
جقایقهای بی تغییر و تبدیل
نگردد مختلف زان اختلافات
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۷۲ - بابالحاء الحال
بود حال آنکه بر قلب است وارد
بمحض موهبت از حق واحد
بدون اجتلابی با تعمل
چه حزن و خوف و قبض و بسط بالکل
که چون وارد شود ناگاه بر دل
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۷۳ - حجهالحق
شود از حجت الحق هر که سایل
باو میگو: بود انسان کامل
چو حجت زو بخلق از حق تمامست
وجودش دعوتی بر خاص و عامست
خود آدم بر ملایک گشت حجت
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۷۴ - الحجاب
حجابت عکس صورتهای کونیست
که جز آن بر تجلی مانعی نیست
چو در قلبت صورها منطبع شد
تجلی حقایق ممتنع شد
صورها را ز لوح قلب رد کن
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۷۵ - الحروف
حروف آمد ز اعیان محیطه
حقایقهای معلوم بسیطه
حروف عالیاتست آن شئونات
که بد در ذات کامن کامنالذات
مثال تخم کان اصل شجر بود
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۷۶ - الحریه
بود حیرت آزادی ز اغیار
اگر چه نیست غیر اندرین دار
ولی غیریت این باشد که از دوست
دهی خاطر بآثاری که از اوست
جمال شاه نشناسی تو در سیر
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۷۷ - الحرق
بود حرق از تجلیها اواسط
که جاذب بر فنا شد در ضوابط
در اول برق و آخر طمس باشد
وسط حرقت چو حر شمس باشد
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۷۸ - حفظالعهد
ز حفظالعهد بشنو کان حدود است
عبادالله را ز آن نفع و سود است
وقوف از این حدودت حفظ عهد است
بکام آنکه واقف گشت شهد است
ز سر امر و نهیش در مواقف
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۷۹ - حفظ عهد الربوبیه و العبودیه
یکی دیگر ز حفظ العهد آنست
که در این سیر سالک را نشانست
ز رب بیند کمال و حسن خالص
ز عهد ناقص اهمال و نقایص
هر آن خیری که بینی از خدادان
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۸۰ - حقیقهالحقایق
تو را گر فهم اسرار و دقایق
بود بشنو حقیقت از حقایق
بود ذات الاحد کو بیموانع
خود آنحضرت حقایقراست جامع
از آن خوانند ارباب شهودش
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۸۱ - حقیقهالمحدیه
محمد را حقیقت گفت کامل
بود اول تعین نزد عاقل
همه اسمای حسنای مکرم
بود او را که هست او اسم اعظم
هر آن قوی بشخص خاص نسبت
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۸۲ - حقایقالاسماء
خود اسماء را حقایق آن صفاتست
که در معنی تعینهای ذات است
بآن اوصاف و اسماء یافت تمییز
زیکدیگر چنین کردند تجویز
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۸۳ - حقالیقین
تو را حق الیقین گر سمع باشد
شهود حق بعین الجمع باشد
بود جمعالاحد یعنی بتحقیق
خود آن حقالیقین بیشوب تفریق
یقین عارف آنجا جز بحق نیست
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۸۴ - الحکمه
بود خود حکمت معلوم لایق
همان علمت باشیاء و حقایق
باشیاء و خواص و وصف و احکام
خود این را گفت عارف حکمت نام
بر آن باشد نظام کون مضبوط
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۸۵ - بابالخاءالخاطر
نگردد خاطرت هرگز مکدر
نیوشی از صفی تا شرح خاطر
شود بر قلب وارد ار خطایی
بدون اختیار و اکتسابی
ورودش چار قسم اندر خبر دان
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۸۶ - الخاتم
بود گر بر ولایت محرمیت
تو را بشنو وجود خاتمیت
چنین گویند اهل ذوق و تحقیق
گرت بر قول این قوم است تصدیق
سه قسمت این ولایت نزد اشخاص
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۸۷ - الخرقه
تو را گر هست ذوقی از تصوف
بیان خرقه بشنو بیتکلف
مرید صاف دل چون گشت داخل
بزی شیخ صاحب دلق کامل
چو کرد از باطن شیخ اقتباسی
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۸۸ - الخضر
مراد از خضر بسط رهروانست
چنانک الیاس هم قبض عیانست
چنین گویند کو از عهد موسی
بود تا این زمان باقی بدنیا
توان روحی بود هم لاتبدل
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۸۹ - الخطره
بود آن خطره کایدپیش سالک
بدفع آن نباشد عبد مالک
یکی داعیست خواند بر الهش
که تا دارد ز لغرش نگاهش